دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا

مقدمه و نقل داستان


مقدمه و نقل داستان
در داستان خوب، مقدمه نقش کلیدی دارد و خواننده بدون آن که خود احساس کند، در تنه داستان نفوذ می کند.به قول چخوف اگر بناست داستان بلافاصله چنگ در ذهن خواننده زند و بی درنگ او را به قلمرو احساس و عواطف و افکار خویش برد، چند بند اول داستان باید چنان نیرویی داشته باشد که بتواند خواننده را از افکار و خیالات عادی خود جدا کند و او را به میان حوادث بکشاند.بنابراین، مقدمه داستان نباید خیلی کوتاه یا بلند باشد بلکه باید متناسب با شرایط داستان باشد، در غیر این صورت زحمت کشیدن برای اثری ماندگار، بیهوده خواهد بود.در مقدمه چند ویژگی را بررسی کنید:رغبت خواننده رابرانگیزد. اکسیون داستان یا اولین حادثه را آغاز می کند.لحن داستان و آهنگ کلی آن را مشخص می کند.اشخاص داستان را وارد یا ذات آن ها را معرفی می کند.محیط داستان را معرفی می کند.در کنار این ویژگی ها در بعضی مواقع مقدمه به تناسب داستان از ابعاد و انواع دیگری نیز بهره می گیرد که نویسنده جوان باید با آن آشنایی داشته باشد.گاهی مقدمه با گفت و گو آغاز می شود به ویژه در داستان هایی که محیط، یکی از اجزای برجسته داستان است.یعنی این که نویسنده به کمک گفت و گو صحنه حوادث را به خواننده ارائه می کند و ما متوجه می شویم ریتم و توصیف و حوادث داستان از چه حال و هوایی برخوردار است.به طور مثال در داستان »میس بریس گردل انجام وظیفه می کند« اثر استاسی اومونیه، می خوانی:»بفرمایید مادام، اتاقتان اینجاست.«
»آه متشکرم، متشکرم، متشکرم.«
»خوب هست؟ مادام می پسندند؟«
»آه، بله، متشکرم؛ کاملا ...«
»مادام امری ندارید؟«»نه«
می بینید در این گفت و گو ضمن معرفی محیط به ویژگی افراد داستان نیز تا حدودی می پردازد.با این مقدمه نویسنده سعی کرده، خواننده را به کاوش وادارد و حس کنجکاوی را در درونش برانگیزد.مقدمه نیاز ندارد تا شما با توصیف محیط و معرفی تک تک اشخاص داستان، خواننده را آماده رویارویی با حوادث کنید. این کار موجب می شود خواننده خسته و بی انگیزه شود.مقدمه، کلید و پل ارتباط خواننده، با داستان است.

هادی صباغ زاده
منبع : روزنامه خراسان