شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تولد جامعهٔ مصرفی


تولد جامعهٔ مصرفی
وبر در اخلاق پروتستان و وروح سرمایه‏داری(۱۳۸۲) بر ظهور سرمایه‏داری و ریشه‏های تاریخی آن تامل کرد. وی از طریق توضیح اخلاقیات پروتستان‏ها به دنبال این بود که نحوهٔ تکوین سرمایه‏داری را توضیح دهد. چنانکه مارکس به گونه‏ای دیگر تکوین سرمایه‏داری را تشریح کرد. اغلب ریشه‏های تاریخی سرمایه‏داری را با گسترش نظام‏های تولیدی و کارخانه‏ای در قرن نوزده شرح می‏دهند. آنچنان که مارکس و وبر بر مفهوم کار تاکید کردند به مصرف علاقه نداشتند. هم مارکس و هم وبر سرمایه داری را با مفهوم کار تشریح کردند و مصرف بخش ناچیزی بود که ذیل مفهوم کالا مطرح می‏شد. روحیهٔ پروتستان‏هائی که وبر که آنها را بانیان نظام سرمایه‏داری بر می‏شمرد اساسا ضد مصرف بودند و زندگی زاهدانه‏ای اختیار کرده بودند[۱]. با این حال، الگوی کار وبر مبنائی شد برای افرادی دیگر که به توضیح ظهور جامعهٔ مصرفی نیز بپردازند.
عمدتا، جامعهٔ مصرفی، محصول سرمایه‏د‏اری متاخر در اواخر قرن بیست دانسته می‏شود(باکاک،۱۳۸۳، فدرستون،۱۹۹۱). اما برخی از علاقمندان به بحث مصرف نمی‏پذیرند که جامعهٔ مصرفی با آنچه که سرمایه‏داری متاخر می‏نامند همراه باشد. چنین دیدگاهائی در نگاه فردی چون بیرمنگام مخدوش سازی تاریخ مصرف گرائی در غرب است. از نظر وی، مصرف گرائی ریشه در قرن شانزده دارد که در قرن هجده به اوج خود رسید.. آن برمینگان[۲]، نیز معتقد است، جامعه مصرفی در چند قرن قبل تر ریشه دارد. درست هنگام پدیدآمدن جامعهٔ تولیدی ، مصرف هم وجود داشت اما نظریه‏پردازان از آن غفلت کردند. در واقع او مصرف را برای همه دوره‏های سرمایه‏داری حتی سرمایه‏داری اولیه مطرح می‏کند. ظهور سرمایه‏داری صرفا با گسترش تولید همراه نبود بلکه مصرف نیزهمزمان با آن متولد شد(استوری،۱۹۹۹).
جامعه مصرفی از نظر بیرمنگام مرحله‏ای در سرمایه‏داری متاخر نیست بلکه در تمامی دوره های سرمایه داری حتی مراحل اولیهٔ آن نیز وجود داشته است. چنین دیدگاهی را مک‏اندریک[۳] نیز دنبال کرده است او بیشتر علاقمند است تا ریشه‏های شکل گیری مصرف‏گرائی را توضیح دهد. به نظر مک‏اندریک برای فهم تولد جامعهٔ مصرفی باید به مقولهٔ مهمی چون همچشمی اجتماعی [۴] توجه کرد. از طریق سازوکار همچشمی اجتماعی، طبقات پائین از طبقات بالا تقلید می‏کنند و به این ترتیب به مصرف گرائی دامن می‏زنند. از نظر وی سه عامل در این همچشمی نقشی کلیدی بازی می‏کنند. یکی مجاورت نزدیک طبقات اجتماعی با یکدیگر است. این نزدیکی انگیزهٔ زیادی برای رقابت اجتماعی، تحرک اجتماعی و همچشمی ایجاد می‏کند. دوم وجود قدرت مقاومت ناپذیر مد که خود از طریق رقابت اجتماعی ایجاد می‏شود. سومین عامل از نظر وی گسترش رشد جمعیت شهرهاست که به افزایش همچشمی اجتماعی کمک می‏کند(استوری،۱۹۹۹: ۴- ۵). بیرمنگام این دیدگاه مک‏اندریک را برای توضیح و فهم مصرف‏گرائی فرهنگی مناسب نمی‏داند و این دیدگاه خطی را به دلیل مدل رخنه به پائین نقد می‏کند.

۱- دنیای که وبر آن را بازسازی کرده است دنیائی است که ریاضت کشی در آن «فضیلتی بورژوائی» است۰نگاه کنید به وبر ۱۳۸۲).
[۲] - Ann Bermingham
[۳] - Mckendrick
[۴] - social emulation
عباس کاظمی
http://kazemia.persianblog.ir
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید