شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شیخ نجم‌الدین /ابوعبدالله/ ابوالجناب احمد نجم الدین کبری


جنسیت: مرد
نام پدر: عمر خیوقی خوارزمی
تولد و وفات: ( ... - مقتول ۶۱۹ - ۶۱۷) قمری
محل تولد: خوارزم در شهر خیوه
شهرت علمی و فرهنگی: عارف ، صوفی ، محدث و شاعر
ملقب به کبری و شیخ ولی تراش. کنیهٔ او را ابوالجناّب و ابوالخباب نیز ذکر کرده‌اند. او مؤسس سلسلهٔ کبرویه بود. روایات مختلفب در زمینهٔ لقب وی در بین مؤلفین وجود دارد. بعضی معتقدند به سبب زیرکی‌اش ، او را طامهٔ الکبری (بلای بزرگ) نامیده‌اند و بنا بر قولی دیگر چون در جوانی قدرت فوق‌العاده‌ای در بحث و احتجاج داشت به این لقب معروف گشت. بعضی از پیروانش ار باب تکریم ، وی را آیهٔ الکبری خوانده‌اند که کم‌کم با حذف کلمهٔ اول او را کبری نامیدند. اما از این جهت به او شیخ ولی ‌تراش گفته‌اند که بسیاری از بزرگان مشایخ صوفیه از تربیت‌ یافتگان وی بودند. از جوانی برای کسب علم حدیث به مسافرت در بلاد پرداخت. از جمله در نیشابور از ابوالمعالی فراوی (م۵۸۷ق) ، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م۵۶۸ق) در تبریز از منصور حفده (م۵۷۱ق) ، در مکه از ابومحمد طباخ و در اسکندریه از ابوطاهر سلفی (م ۵۷۶ق) استماع حدیث کرد. دربارهٔ گرایش وی به تصوف و انصرافش از اشتغال به حدیث اختلاف بسیاری در روایات است و ملاقاتش با مشایخ صوفیه هرگز منجر به قطع علاقهٔ وی از اشتغال به علم نشد. وی بعد از خروج از خوارزم ، مدتی در نیشابور ، اصفهان ، همدان به استماع حدیث نزد مشایخ وقت اشتغال داشت. در نیشابور با شیخ عطار ملاقات کرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طریقت و تصوف را در تبریز نزد بابا فرج تبریزی و سپس در دزفول نزد شیخ اسماعیل قصری و شیخ شطاح (روزبهان بقلی شیرزای) و دیگر مشایخ عصر فرا گرفت و شیخ روزبهان دختر خود را به او داد. دکتر زرین‌کوب در "دنبالهٔ جستجو در تصوف" آورده که سیدمحمدباقر خوانساری ، مؤلف "روضات‌الجنات" ، خط وی را بر پشت نسخه‌ای از "رسالهٔ قشیریه" دیده است که وی این رساله را در ۵۶۸ق در همدان از ابوالفضل محمدبن یوسف همدانی استماع نموده است. نجم‌الدین کبری در راه عزیمت به عراق و مصر از محضر عمار یاسر بدلیسی (م ۵۸۲ق) کسب فیض کرد و مشهور است که نجم‌الدین از شیخ اسماعیل قصری و عمار یاسر خرقه پوشید. او به پیشنهاد عمار یاسر برای نشر طریقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزیمت به خوارزم سفری به مکه کرد و مدتی در حلب به سر برد. به آوردهٔ "دنبالهٔ جستجو در تصوف" نجم‌الدین در "فوایح" به اقامتش در شونیزیه بغداد و مسافرتش به کربلا نیز اشاره کرده است. وی در حدود ۵۸۰ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضی از روایات بین او و امام فخررازی (م ۶۰۶ق) که در این زمان در خوارزم به سر می‌برد ، ملاقاتی صورت گرفته است. مریدان وی در خوارزم تنها محدود به وصفیه و زهاد نمی‌شدند و دررجال دولت نیز معتقدان و دوستانی داشت. اهل سنت نجم‌الدین را با وجود علاقه‌ای که در آثار و اقوال خویش به آل علی (ع) نشان می‌دهد و با وجود مسافرت به کربلا ، به تشیع منسوب نداشته‌اند و امثال یافعی ، ذهبی ، سبکی او را یک شیخ شافعی تلقی کرده‌اند. از شاگردان مشهور او شیخ سعدالدین حموی ، شیخ رضی‌الدین لالا (م۶۴۲ق) ، شیخ سیف‌الدین باخرزی (م۶۵۹ق) و دیکران بودند. برخی بهاء الدین ولد ، پدر جلال‌الدین مولوی ، و شیخ نجم‌الدین دایه رازی (م ۶۵۴ق) را نیز از شاگردان وی دانسته‌اند. ناصربن منصور عُرضی و سیف‌الدین باخرزی از وی حدیث روایت نمودند. در بارهٔ وفات وی روایاتی مختلف وجود دارد ، اما آنچه به حقیقت نزدیکتر است ، این است که شیخ نجم‌الدین در فتنهٔ مغول همراه سایر مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسید. در بارهٔ مقبرهٔ شیخ ، اختلاف وجود دارد. به آوردهٔ "دنبالهٔ جستجو در تصوف" ابن بطویه مدتی بعد از تألیف "تاریخ برگزیده" در سفری که به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره کرده است. برخی منابع پدر وی را محمد دانسته‌اند. از آثارش: "عین‌الحیات" ، تفسیر قرآن در دوازده مجلد؛ "فوایح‌الجمال و فواتح‌الجلال" ، که این کتاب را به‌‌صورت "فواتح‌الجمال" نیز ذکر کرده‌اند؛ رسالهٔ فی‌الخلوهٔ"؛ رسالهٔ الی‌الهایم‌الخایف من لومهٔ‌اللائم"؛ رسالهٔ‌السایر الحایر الی‌الساتر الواحد الماجد" ، به فارسی؛ "رسالهٔ الاصول‌العشرهٔ"؛ "آداب‌المریدین" ، به فارسی؛ "سکینهٔ‌الصالحین" ، به فارسی. اشعاری نیز بدو منسوب است.
منبع : مطالب ارسالی


همچنین مشاهده کنید