سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شاهرگ جنبش دانشجویی


شاهرگ جنبش دانشجویی
از زمانی كه دانشگاه در ایران رسمیت یافت و آغاز به كار كرد، در كنار تغییر هیأت و ظاهر سنتی مراكز آموزشی، كه از قالب مكتب‌خانه و حجره و مدرسه، به دانشگاه و كلاس و استاد و میز و صندلی رسیده بود، تغییر دیگری نیز بر وضعیت آموزش ایران، عارض شد. تا پیش از آن، مراكز آموزشی و حوزه‌های علمی به جز اندیشمندانی اندك، حتی‌الامكان خود را از عرصه منازعات و فعالیت‌‌های سیاسی به دور نگه می‌داشتند. این شاخصه، اما با ایجاد مراكز علمی جدید در قالب دانشگاه‌های امروزی، رنگ باخته و به مرور دانشگاه و دانشجو، سنگ زیرین آسیاب سیاست را با رویكردها و عملكرد خود به دوش كشید.
قشر دانشجو، به دلیل روحیه آزادیخواهانه، تحول‌طلبانه و آرمانگرایی خود به عنوان نبض تپنده توده‌های مردم در برآورد و مطالبه خواسته‌ها و حقوق جامعه نقش اساسی را ایفا می‌كند، به همان‌ مقدار نیز، سكاندار رهبری و هدایت لایه‌های زیرین و بنیادین اجتماع در زمینه تحولات سیاسی و اجتماعی است. چراكه هر دانشجو را خانواده‌ای است كه در آن زیسته و محل و منطقه‌ای است كه از آن برخاسته و این تأثیر و تأثر فیزیكی و محیطی، كه هر دانشجو می‌تواند موجب آن شود، نكته‌ای است كه نباید از آن غافل بود.
اما با وجود این همه، دانشگاه و دانشجو، همیشه تاریخ نتوانسته است، عملكرد برخاسته از دیدگاه استقلالی و حق‌طلبانه خود را به خوبی به منصه ظهور رسانده و در قامت تریبون رسای توده‌های اجتماعی و مردم ظاهر شود.
چه در زمان حكومت پهلوی و چه در حال حاضر، عمده‌ترین تحولات سیاسی كشور به دست دانشجویان ایجاد شده است. تسخیر لانه جاسوسی، رفرم‌هایی مانند دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۵، از چشمگیرترین اقدامات انجام شده توسط دانشجویان در این سال‌هاست كه در تمام آنها عناصر آزاداندیشی، استقلال‌خواهی و تحول‌طلبی بسیار پررنگ است.
اما سخن اینجاست؛ آیا جنبش دانشجویی گذشته، راه درستی را برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود، پیموده است؟ آیا موقعیت كنونی این جنبش، موقعیتی هست كه بتوان به آن بسنده كرده و از آن خشنود بود.
با در نظر گرفتن رویكرد كنونی جنبش دانشجویی و سخنان چندی پیش رهبر انقلاب: «حالا اینجا نكته ‌اساسی مطرح می‌شود كه من همیشه در مواجهه با دانشجویان، روی آن تكیه می‌كنم و آن " پیدا كردن قدرت تحلیل مسائل و جریان‌های مهم كشور" است. سیاست در دانشگاه‌ها ـ بنده همیشه بر آن تأكید كرده‌ام ـ به این معناست. ما دو كار سیاسی داریم؛ سیاست‌زدگی و سیاست‌بازی. این یك جور كار است. این را من به هیچ وجه تأیید نمی‌كنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه، به خصوص در بیرون دانشگاه. یكی هم سیاستگری است؛ یعنی حقیقتا فهم و قدرت تحلیل سیاسی پیدا كردن كه یكی از وظایف تشكل‌های دانشجویی است» و مد نظر قرار دادن انتخابات‌های سه گانه پیش رو، یاد‌آوری چند نكته در این زمینه، ضروری به نظر می‌رسد:
۱) اصلی‌ترین محور مورد توجه تشكل‌های دانشجویی، استقلال‌طلبی و عملكرد مستقل آن‌هاست. از این نكته نباید غافل بود؛ همه كسانی كه گرد هم آمده و گروه و تشكلی را پدید می‌آورند، هركدام برخاسته از یك جایگاه و وابسته به یك طرز فكر خاص و رویكرد متفاوتند، اما در كنار این، باید توجه داشت كه بقای هر گروه و ادامه حیات اثرگذار آن، وابسته به پذیرش برخی چهارچوب‌ها و چشم‌پوشی از اختلافات شخصی است.
هنگامی كه چنین مؤلفه‌ای مد نظر باشد، به یقین، در پایان و زمان تحقق آرمان‌های مورد نظر، افق روشنی در در مسیر تحقق آرمان ها قرار خواهد گرفت. اما افق مورد توجه، نباید متأثر از نهادهای بیرونی، به ویژه حاكمیت برآمده از قدرت یا ثروت باشد. چراكه در این صورت، همچون بازویی بی‌روح و بدون قوه تحلیل، عمل كرده و فرسنگ‌ها از وظیفه اصلی خود دور خواهد ماند.
جریان ۱۳ آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریكا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، كه طی آن دانشجویان مسلمان بدون در نظر داشتن خطوط سیاسی رایج در دولت موقت و حتی بدون اطلاع مقامات عالی رتبه نظام، به صورت خودجوش و مستقل، دست به اشغال سفارت آمریكا زدند و پس از واقعه نیر برخلاف میل سران دولت موقت تایید و تحسین امام را با خود همراه كردند، را باید یكی از بارزترین اقدامات انجام شده توسط دانشگاهیانی با خط و ربط مستقل و به دور از علایق مرسوم سیاسی و حكومتی دانست.
دوم خرداد سال ۷۶ را كه از اصلی‌ترین عوامل شكل‌گیری و انسجام آن فعالان دانشجویی بودند، نباید خارج از این دیدگاه نگریست. در سال‌های منتهی به ۷۶، وضعیتی بر فضای كشور حاكم شده بود كه بسیاری از مطالبات و خواسته‌ها در بایگانی رسیدگی مدیران و برنامه‌ریزان كشور، تل انبار شده و نیاز جدی برای تغییر و تحول این وضعیت احساس می‌شد. از همین رو، دانشجویانی كه خواسته‌های دولتمردان و مصلحت‌اندیشی‌های آنان می‌دانستند، با محور قرار دادن خود در جنبش‌های تازه‌ به وجود آمده، منجر به ایجاد رفرمی تازه و محتوایی (در انقلاب ایران) به نام «دوم خرداد» شدند.
در سوم تیر ۸۴ نیز، شبیه همین رخداد تكرار شد. هرچند رئیس‌جمهور منتخب، به درست یا غلط در میان نخبگان، پایگاهی نداشت، اما به علت طرح شعارهایی كه باید آنها را از جنس دیگر نامید، شدیدا مورد حمایت و پذیرش جنبش‌های دانشجویی قرار گرفت و همین موضوع نیز از جمله عوامل پیشی گرفتن از رقبای دیگر شد كه سوای یكی از آنان، دیگران وابستگی و جایگاه خاصی در میان دانشجویان نداشتند.
البته این را نیز نباید از نظر دور داشت، كه برخی از همین دانشجویان عدالتخواه با زنده نگه داشتن خصلت استقلال‌خواهی و استقلال‌طلبی خود، پس از سوم تیر و با مشاهده روش انتخاب كابینه، از منتقدان جدی كاندیدای مورد حمایت خود شدند.
۲) برخی از جوانب عملكرد پویا و مستمر دانشگاهیان، بستگی لازم و ملزومی به محدوده تعریف‌شده، برای فعالان دانشجویی از سوی مسئولان مربوطه دارد. یعنی هرگاه ضرورتی كه در دیدگاه‌های دانشجویان برای رسیدگی به موضوع خاصی، پدید آمده، منطبق بر مصالح و فضای تعریف شده مدیران باشد، به یقین، آنچه سر بر خواهد آورد، منشأ خیر و ثمرات مثبت خواهد بود. اما اگر تشكل‌های این چنینی، داخل چهارچوبی قرار داده شوند كه هر آنچه القا شده را فریاد زنند و برای آنچه بر قامت بزرگان خوش نیامده و آن را تاب نیاورند، دم نباید بزنند، به مرور باید اسكلتی را نظاره‌گر باشیم كه جز اسم بلامسمای تشكل تحول‌خواه دانشجویی، چیز دیگری بر دوش نمی‌كشد.
در حال حاضر نیز به علت ركود فعالیت برخی دانشجویان وابسته به طرز فكر خاص، شاهد فرایندی تك‌صدایی و كم‌‌جان در بزرگترین محیط آموزشی كشور هستیم. ممكن است یكی از عوامل اصلی به وجود آمدن چنین وضعی خود دانشجویان باشند، كه با پرداختن به كارهای لغو یا حاشیه‌ای، از وظیفه اصلی آگاهی و روح‌بخشی به جامعه به دور مانده‌اند، اما از نقش حساس مدیران و برخی مسئولان مربوطه، در اعمال سلیقه‌های بیش از حد جناحی و گروهی، نباید غافل بود.
۳) در كنار توصیه فعالان دانشجویی به دوری از خمودگی و رهایی از وابستگی‌های بیرونی، باید مسئولان و مدیران را نیز تحذیر داد؛ كه همان‌گونه كه در دولت گذشته، نیاز مقطعی حكومت و برخی دولتمردان، سبب رویكرد و توجه وی‍ژه به برخی جنبش‌های دانشجویی می‌شد، در حال حاضر نیز چنین رویه‌ای، می‌تواند مضر و دردسرساز باشد. البته طبیعی است كه دولت و حكومت، از دانشجویان انتظاراتی داشته باشد، اما این‌گونه توقعات باید در مسیر اصول اساسی نظام و برای كمك رساندن به پویایی هرچه بیشتر صحنه‌های علمی و اجتماعی كشور باشد. نه این‌كه لبه تیز و تلخ انتقاد را با توپ و تشرهای لفظی و عملی، كند كرده، راه را بر هرگونه موازنه‌ای، ولو به ظاهر مخالف، ببندند.
عمده واكنش‌‌های فرهیختگان دانشجو، به مسائلی است كه مغفول مانده و یا توجه به آنها آغشته به اغراض و امیال جناحی و سیاسی بوده است؛ از این رو، چنین رویكردی نباید كدورت و یا غرض‌ورزی برخی مدیران را به همراه داشته باشد. سوای این‌كه باید توجه داشت صرف نزدیكی یك جنبش یا یك گروه به دیدگاه‌های فكری دولتمردان، نباید سبب شود كه ترازوی حمایت‌های مادی و معنوی، با تغییر حكومت‌ها و بالتبع تغییر سیاست‌ها، مدام در حال بالا و پایین رفتن و در نتیجه زوال و صعود هر روزه گروه‌ها و تشكل‌های گوناگون شود.
مهدی سلیمی