یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رسم الخط قرآن


رسم الخط قرآن
قرآن کریم باید با بهترین و شیواترین خط نگارش شود. کتابت قرآن از جمله مواردی است که نقش مؤثری در جذب هر چه بیشتر برای قرائت شیوا و روان این کتاب آسمانی دارد، به همین دلیل هر چه نگارش از شیوه مطلوبتری برخوردار و روانتر باشد، تمایل به قرائت آن نیز افزایش خواهد یافت، کارشناسان اعتقاد دارند برای کتابت قرآن کریم باید از بهترین و شیواترین خط که با روح فرهنگ حاکم بر کشور هماهنگ است، بهره گرفت .(۱)
استفاده از نگارش ساده قرائت قرآن را تسهیل می کند. خط قرآن نه تنها باید دقیق باشد بلکه میان خواندن و نوشتن حروف و کلمات باید تطبیق وجود داشته باشد تا خواندن آن آسان شود، از سوی دیگر افراد باید از دوران کودکی با این خطوط آشنا شوند و نوعی ارتباط معنوی با آنها پیدا کنند، این امر در ترویج و اشاعه فرهنگ قرآن خوانی بسیار مؤثر خواهد بود. هنرمندان خطاط هر منطقه اسلامی باید متناسب با فرهنگ خود خطی داشته باشند که در کتابت قرآن از آن استفاده کنند، این امر به سهولت در نحوه قرائت قرآن کریم منجر می شود . هر فرد نا آگاه با متن قرآن و غریب با آیات الهی به کتابت قرآن بپردازد ممکن است در متن قرآن، علامت گذاری، ترجمه، نگارش و کتابت قرآن تحریفاتی را ایجاد کند.
کتابتی که امروز به شکل استاندارد مورد استفاده همگان قرار گرفته، کتابت قرآن به خط عثمان طه است، اگر قرآن به خط نستعلیقی که ایرانیان بیشتر بر آن کار کرده اند، چاپ و منتشر شود به علت چشم نواز بودن، زیبایی خاص و سهولت خواندن منجر به اشاعه فرهنگ قرآن خوانی و استفاده جهانی می شود. طرز نگارش خطوط هر زبان را رسم الخط آن زبان گویند. رسم الخط قرآن مجید مطابق قواعد زبان عرب می باشد و در صدر اسلام، آیات قرآن را با خط کوفی می نگاشتند و در سال (۳۱۰) قمری ابو علی محمد بن علی بن حسین مُقْله اثنی عشری (متوفی ۳۲۸) خط نسخ را ابتکار نمود و به سبب آسانی و نیکویی رواج گرفت و جایگزین خط کوفی گردید.(۲) با مرسوم شدن خط نسخ بخاطر راحتی و زیبائی این خط، نوشتن قرآن با آن مرسوم شده، و بعدها با رایج شدن خطوط دیگر قرآن به خطوط مختلف نوشته شده و نوشته می شود و قرآن رسم الخط یا رسم الخطهای خاصی ندارد. شاید ممتازترین و وحدت‌آفرین‌ترین شکل جلوه‌ی دیداری در اسلام خط عربی است. در قرون اولیه‌ی اسلام، نسخه‌هایی از قرآن بر چرمینه نوشته شد و شماری از سبک‌های مختلف خط عربی شهرت یافتند. اصطلاح کوفی برگرفته شده از شهر اولیه‌ی مسلمانان، کوفه که در آن شکل معینی از سبک خط منحنی شکل توسعه یافت.
● حرکت‏گذاری و نقطه‏گذاری قرآن (اعراب و اعجام)
وقتی قرآن نازل و نوشته شده عربها حرکات فتحه و ضمه و کسره و ساکن و نقطه برای حروف نداشته اند. جمله ای که نقطه و حرکت ندارد و از جملات پیش و پس از آن معنی آن روشن نمی شود، میتوان به شکلهای مختلف خواند و هر نوعی از خواندن معنی خاص خود را دارد. علت آن عدم وجود این علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت‏ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه‏ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت‏های مختلف نظیر «یتلوا»، «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود. عرب با ذوق فطری خود و با اتکا به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را - گرچه علایمی نداشتند - به طور صحیح قرائت می‏نمود; اما بعدها که فتوحات، قلمرو حکومت اسلامی را گسترش داد و قدرت اسلام به دو امپراتوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیرعرب ‏زبانان به اسلام رو آوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبان‏های دیگر خلوص و فصاحت ‏خویش را از دست داد. عرب دیگر عرب بادیه نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب ‏ها با غیر خود آهسته‏ آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد; به گونه‏ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می‏گردیدند; زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آنها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی‏نیاز می‏ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث‏شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی‏» (۳) بود، اشتباهاتی رخ دهد.
چون خواندن قرآن، بدون نقطه مشکل بود و سبب اشتباه در قرائت می گردید، در نیمه قرن اول هجری درزمان عبدالملک بن مروان نقطه گذاری حروف قرآن به وسیله ابو الاسود دؤلی انجام گرفت." وی علم صرف و نحو را از حضرت علی (ع) آموخت. ابوحیّان توحیدی گوید: علی بن ابیطالب (ع) شنید که قـاری قـرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. ابو الاسود دؤلی را فرا خواند، و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت."(۴)
● اعجام قرآن
واژه «عجمه‏» در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است و به همین جهت، عرب از لغت غیرفصیح «اعجم‏» تعبیر می‏کند. یکی از معانی باب افعال معنای «سلب‏» است و به همین جهت، اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. دلیل این که حروف نقطه‏دار را حروف «معجمه‏» می‏نامند، همین جهت است که حروف مشابه باهم مانند ب، ت، ث و یا د، ذ و یا ص و ض با نقطه‏گذاری از حالت ابهام درمی‏آیند. در مقابل حروف بی‏نقطه را «حروف مهمله‏» می‏نامند. (۵ )
در رابطه با اولین کسی که قرآن را نقطه گذاری کرده است نامهای مختلفی گفته شده است. شاید به این خاطر که افرادی تقریباً همزمان در دو یا چند شهرِ دور از هم این کار را انجام داده اند و مردم از انجام چنین کاری در جاهای دیگر اطلاع نداشته اند و از فردی که در شهر و سرزمین خودشان بوده نام برده اند. کسانی که به عنوان اولین نفر نام برده شده اند: یحیی ابن یعمُر ـــ نصر ابن عاصم ـــ و ابو الاسود دؤلی می باشند. توسط خلیل بن احمد فراهیدی (م‏۱۷۵ق.) هر یک از فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین‏ها به نشانه‏هایی از حروف کوچک تبدیل شدند. خلیل‏بن احمد فراهیدی اولین کسی بوده است که در زمینه «نقط‏» کتابی را تدوین کرده است (۶) . سپس ابو حاتم سجستانی نحوی و قاری ایرانی ( متوفی۲۴۸ قمری) علامت تشدید (ــّ) را وضع و ابداع کرد.
برای آن که میان نقطه‏های «اعرابی‏» و نقطه‏های «اعجامی‏» اشتباهی رخ ندهد، نقطه‏های اعرابی با رنگ قرمز و نقطه‏های اعجامی به رنگ دیگری نوشته می‏شد. در اندلس مردم از چهار رنگ در مصاحف استفاده می‏کردند: سیاه برای نوشتن حروف، رنگ قرمز برای اعراب به روش نقط، رنگ زرد برای تعیین همزه‏ها و رنگ سبز برای مشخص نمودن الف ‏های وصل (۷) . پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه نگارش قرآن ادامه یافت; اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در رسم الخط عثمانی که به دید تقدس و تبرک به آن می‏نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می‏کردند.
امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان‏های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما در مورد قرآن، که رسم الخط آن همان رسم عثمانی است. (۸)
به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد جزیره العرب گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به خط اسطرنجیلی معروف است، و خط حجازی یا خط نسخ که از خط نبطی گرفته شده است.خط کوفی، شاخه‏ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر کوفه و پختگی این خط در آن‏جا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی محراب ‏ها و بالای درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه ‏های قرآن و عناوین سوره در مصحف‏های بزرگ مورد استفاده قرار می‏دادند.گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.(۹).
منابع و مواخذ
۱- روزنامه مهر http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID
۲- پژوهشها و پایان نامه های قرآنی http://www.radioquran.ir/Last/pazhohesh۹.htm
۳- اعراب و اعجام http://www.hawzah.net/Per/K/Darsname/dars-۲۸.htm

۴- پژوهشها و پایان نامه های قرآنی http://www.radioquran.ir/Last/pazhohesh۹.htm
۵- اعراب و اعجام http://www.hawzah.net/Per/K/Darsname/dars-۲۸.htm
۶- المحکم فی نقط المصاحف، ص‏۹
۷- زنجانی تاریخ القرآن، ص‏۱۷۷
۸- التمهید، ج‏۱، ص‏۳۳۵
۹- دانشنامه علوم قرآن، علوم و معارف قرآن در تفاسیر، خط قرآن http://www.mohman.blogfa.com/post-۱۱.aspx
مریم ابدالی کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی


همچنین مشاهده کنید