جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حماسه حسینی راز پیروزی و رمز تداوم انقلاب اسلامی


حماسه حسینی راز پیروزی و رمز تداوم انقلاب اسلامی
● حسن استفاده از میراث محرّم
از دیدگاه امام خمینی، نهضت عاشورا دین را احیاء كرد و حاكمیت اللّه، عبودیت خداوند، زدودن طاغوت، نشاندن اوامر و نواهی الهی به جای فرهنگ منحط دستگاه اموی، ارمغان این حماسه شكوهمند بود.
«خطری كه معاویه و یزید بر اسلام داشتند این نبود كه غصب خلافت كردند. این یك خطر كمتر از آن بود. خطری كه اینها داشتند این بود كه اسلام را به صورت سلطنت در می‏خواستند بیاورند، می‏خواستند معنویت را به صورت طاغوت درآورند... این خطر را سیدالشهداء دفع كرد...»(۱)
حضرت امام حكومت را به عنوان یك مجموعه در نظر می‏گیرد و نشان می‏دهد كه چگونه تسامح، سهل انگاری و خیانت در انتخاب شخص حاكم كه خود گناهی بزرگ است می‏تواند فساد عملی را به سرعت به اركان حكومت سرایت دهد و از آنجا تمام شئون اجتماعی و فرهنگی جامعه را مخدوش نماید. عدالت را كم رنگ و دین را از محتوا خالی كند. نفاق و ظاهر سازی، قدرت طلبی و بازگشت به اخلاق جاهلی را ترویج نماید.
آن روح قدسی با پیروی از حضرت اباعبداللّه و با الهام گرفتن از فرهنگ عاشورا بر این حقیقت ثابت یعنی ترسیم دو جناح حق و باطل و مبارزه قاطع با اهل فساد و ستم به معنای عام آن و سازش‏ناپذیر بودن آن دو یعنی بر همه اصولی كه در روش و گفتار رهبر عاشورا مشاهده می‏نمود تأكید می‏ورزید و در هدف خود از قاطعیت ویژه و عزم راسخ و تغییر ناپذیری برخوردار بود. حركت و انقلاب اسلامی را نیز بر اساس همین اندیشه استوار ساخته بود كه آثار این فرهنگ و تفكر در سیره و روش او و نیز در سخنانش به روشنی پیداست، در جائی فرموده‏اند:
«خمینی می‏تواند تفاهم كند با ظلم؟... خمینی آنجا هم كه بود مجد اسلام را حفظ می‏كرد، می‏تواند حفظ نكند؟ اسلامی كه پیغمبر اسلام این قدر زحمت كشیده است خمینی و امثال خمینی می‏توانند یك چیزی بگویند كه بر خلاف مصالح اسلام باشد.»(۲)
هنر حضرت امام در بهره‏وری شایسته از عاشورا تعویض نگاه مردم بود. كاری كه حضرت امام موفق به آن شد این بود كه نگاه مردم را در این رویداد از مقام ثبوتی به اثباتی كشانید و توجه مردم را بیشتر به فلسفه قیام جلب كرد تا خود حادثه، از قیام امام حسین(ع) و حماسه‏های عاشورا مشعلی برای حركت و زندگی مردم ساخت و این حماسه را در متن زندگی سیاسی اجتماعی مردم وارد نمود و از آن به عنوان الگویی برای نجات انسانها از چنگال جنود شیطان الهام گرفت و آن را پشتوانه حركت و قیام عمومی ساخت. این نگرش چنان تأثیر شگرفی نهاد كه انسان‏های ذلیل، ترسو، ظلم‏پذیر، بی اراده و فرو خفته در غفلت‏های فراوان را به انسانهای استوار با شهامت، ستم گریز و خودباور تبدیل ساخت و فرهنگ حسینی را در بطن اجتماع وارد ساخت و نظامی به ظاهر محكم و استوار را سرنگون نمود و تشكیلاتی دیگر به جای آن بنیان نهاد و به مردم آموخت عاشورا فقط برای گریستن نیست بلكه این گریه‏ها و مویه‏ها فلسفه دارد. آدمی ضمن گرامی داشت عاشورا باید بیاموزد كه حسینی زندگی كند وگرنه همچون یزیدیان خواهد بود. بنابراین فرهنگ این قیام می‏تواند در تمامی جوامع درس‏آموز، هدایت گر و راهنما باشد و كلام نبوی كه فرموده‏اند: «انّ الحسین مصباح الهدی و سفینهٔ النجاهٔ» تحقق عینی خواهد یافت.(۳)
زنده ماندن عاشورا با این نگاه به معنای زنده ماندن همه ارزشهای والای انسانی و الهی است یعنی مصونیت جامعه در برابر سلطه گری‏ها استبدادها و جهالت‏ها.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل اوضاع اجتماعی و برخی تبلیغات مسموم و منفی، اسلام در دنیا خرافه و كهنه و غیر قابل استفاده در فرهنگ جوامع تلقی می‏گردید. نماز خواندن در مراكز عمومی نشانه‏ای از جمود به حساب می‏آمد. یك مسلمان گاهی گناه ترك نماز را به دلیل فشار افكار عمومی می‏پذیرفت. یكی از مقامات سیاسی یكی از كشورهای عربی در ماه رمضان به دیدن شاه ایران آمد. برایش چای و دیگر وسایل پذیرائی آوردند. وی نقل كرده بود به شاه گفتم: ماه رمضان است من مسافرم شما مگر كسالتی دارید؟ در جوابم گفت: مگر شما هم این خرافات را قبول دارید؟(۴) رئیس حكومتی در كشوری كه اكثریت آن شیعه هستند احكام قطعی قرآن و واجبات الهی را قبول نداشت. التزام به موازین شرعی را نوعی عقب افتادگی می‏پنداشت. استفاده از شراب و سایر مشروبات الكلی عادی بود و قمار بازی و سایر مفاسد اخلاقی و اجتماعی هیچ گونه قباحتی نداشت. در این وضع نگران كننده، امام خمینی با پیروی از امام حسین(ع) همه را از خواب غفلت بیدار كرد و مردم را به درجه‏ای از رشد و تعالی رسانید كه احساس نمودند نه تنها اسلام خرافه نیست بلكه تنها راه نجات بشریت می‏باشد.
نگاه رهبری انقلاب اسلامی به میراث گرانقدر و حیات بخش عاشورا، تعالی بخش ولی در عین حال قدردان تلاش افراد در اعصار گذشته بود. آن روح قدسی ضمن آن كه خود عمیق‏ترین تحول نظری و عملی نسبت به درك عاشورا و نهضت حسینی را داشت. نقدی سازنده و احترام‏آمیز به برداشت‏های رایج از سنت‏ها و سوگواری‏های محرم داشت و قدر و ارزش همین مجالس و محافل سنتی عزاداری و بزرگداشت‏های متداول و مرسوم را در حفظ اساس نهضت و انتقال پیام آن به خوبی می‏شناخت و بر این اعتقاد بود كه «ما هرچه داریم از محرم است» و یا این كه «محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است» و «با ذكر مصائب اهل بیت این مذهب تا حالا زنده مانده است» وامداری خود را نسبت به سوگواری‏های صادقانه و خالصانه مردم بروز می‏داد و بعضاً با لحنی توأم با احترام، خطای روشنفكران را در كم اعتنایی و نادیده انگاشتن كوششهای گذشتگان اعلام می‏داشت. در عین حال با تعبیر به این كه همه ائمه به رغم تفاوت مقتضیات و اوضاع اجتماعی و سیاسی كه به اختلاف مشی مبارزه می‏انجامید «اصل مبارزه با باطل» را با جدیت دنبال می‏نمودند، برداشت راحت طلبانه دینداران عافیت طلب را افشا می‏ساخت و از همین موضع بود كه فرمود:
«لازم است در نوحه‏ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق، بطور كوبنده فجایع و ستمگری‏های ستمگران هر عصر و مصر(شهر) یادآوری شود.»(۵)
امام خمینی با حسن استفاده از میراث بزرگداشت محرم و احیاء و اصلاح ابعاد فراموش شده‏اش یا بد فهمیده شده‏اش خیل عظیم محبّان كربلا و دوستداران اهل بیت را به سرچشمه كوثر حقیقی عاشورا اتصال داد و از توده وسیع اما خاموش و بی خطر عزاداران، مداحان، گویندگان مذهبی و مرثیه سرایان فاجعه كربلا لشكرهای فریادگر با هدف، شهادت طلب و فداكار سامان داد كه بنیاد بیدادگری ظلم و بیگانه پرستی را در كام آتش افروخته از ایمان به «كل یوم عاشورا» فرو بلعید. به یمن این حركت قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سند آغازگر نهضتی شد كه در عاشورای ۱۳۵۷ سند ختم مشروعیت و مقبولیت رژیم شاهنشاهی را به امضای همه مراكز خبری و محافل تصمیم‏گیری هواداران نظام طاغوتی رسانید و به این ترتیب یكی از مستحكم‏ترین نظام‏های یزیدی تاریخ به مَدَد فهم درست از نهضت عاشورا به موزه تاریخ پیوست.
● قوی‏ترین عامل تحول جامعه
در شرایطی كه تفكر ناب و اصیل اسلام محجور گردیده بود اهل دیانت با هجوم آفت‏ها تحرك و پویایی خود را از دست می‏دادند و علائم حیات یكی پس از دیگری زایل می‏گردید، احیاگران چگونه می‏توانستند نشاط و تكاپورا به این پیكر نیمه جان باز گردانند و از خواب آلودگانی كه سراسر وجودشان را یأس و حرمان فرا گرفته و از فرط سستی و خماری، احساس درد را هم از دست داده‏اند. چگونه انسان‏های باشور و حرارت، متعهد و اهل تكلیف و دردمند بسازد. در این شرایط امام خمینی برای یك دگرگونی اساسی و بنیادی به سراغ قوی‏ترین عامل تحول جامعه رفت و با درك صحیح و عمیق از مكتب، شناخت همه جانبه جامعه و توانایی از ارائه برنامه اصلاحی، سوژه كربلا را به كار گرفت زیرا متوجه این حقیقت بود كه هیچ موضوعی مانند آن در اعماق جان شیعیان نفوذ نكرده و این حادثه صرفاً جنبه فكری و ذهنی ندارد بلكه با پر شورترین احساسات و عواطف عجین می‏باشد چرا كه در هیچ واقعه‏ای به این میزان اشك نریخته و در هیچ ماتمی چنین سوگواری نكرده و در هیچ مراسمی این گونه به میدان نیامده است.
به علاوه این قیام آیینه تمام نمای ارزش‏های انسانی است و اوج ایثار، حماسه، جهاد، مبارزه، اشتیاق معنوی و عبادت را به نمایش می‏گذارد. از این رو مطرح كردن عاشورا و ترسیم چهره راستین كربلا به معنی توجه دادن مردم به آشناترین چهره پرجاذبه‏ترین حركت توحیدی، كاملترین سرمشق و عالی‏ترین حماسه در هر عصر می‏باشد. به همین دلیل یكی از نویسندگان معاصر می‏نویسد: «آیهٔ اللّه خمینی بیش از هر مقام شیعی كه دارای منزلتی قابل قیاس با وی باشد خاطره كربلا را با احساس حادی از ضرورت سیاسی به كار گرفته است.»(۶)
▪ امام خمینی عقیده دارد باید عاشورایی بوجود آورد:
«اسلام را عرضه بدارید و در عرضه آن نظیر عاشورا بوجود آورید چطور عاشورا را محكم نگه داشته و نگذاشته‏ایم از دست برود. چگونه هنوز مردم برای عاشورا سینه می‏زنند و اجتماع می‏كنند، سلام بر مؤسس آن، شما هم امروز كاری كنید كه راجع به حكومت موجی بوجود آید، اجتماعات بر پا گردد.»(۷)
امام حسین(ع) جامعه را از حالت سكون و ایستایی خارج نمود و سبب بالندگی و شكوفایی آن گردید. او كه عصاره اسلام ناب محمدی است قیام می‏كند تانشان بدهد آنچه بنی امیه حكومت خود را به وسیله آن توجیه می‏كند دین نیست بلكه نوعی فریب و نیرنگ است كه به نام دین عرضه می‏شود. اسلام حقیقی با چنین حكومتی سازگاری ندارد. امام خمینی نیز با اقتدا به امام حسین(ع) چنین كرد و در مقابل حكومت جابر همه مصایب را تحمّل نمود و با ایستادگی و سازش ناپذیری خود مشروعیت اجتماعی و سیاسی نظام شاهنشاهی را برای اولین بار در تاریخ ایران زیر سؤال برد و برای همیشه جور آن را از سر مردم كم كرد و آزادگی و ظلم ستیزی امام حسین(ع) در وجود امام خمینی متجلی گشت.
آن روح قدسی می‏گوید:
«حضرت سیدالشهداء به همه آموخت كه در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه باید كرد.»(۸)
و در جای دیگر فرموده‏اند:
«امام مسلمین به ما آموخت كه در حالی كه ستمگران زمان به مسلمین حكومت جائرانه می‏كنند در مقابل او اگرچه قوای شما ناهماهنگ باشد بپاخیزید و استنكار كنید. اگر كیان اسلام را در خطر دیدید فداكاری كنید و خون نثار نمائید.»(۹)▪ مقام معظم رهبری حضرت آیهٔ اللّه خامنه‏ای تأكید نموده‏اند:
«عنوان پیروزی خون بر شمشیر را امام بزرگوار از ماه محرم استحصال كردند و مردم ایران نیز با پیروی از حسین بن علی(ع) از عاشورا درس گرفتند و سرانجام خون بر شمشیر پیروز شد. حضرت امام به عنوان یك انسان حسینی و عاشورایی دنیای كفر و الحاد را به مبازره طلبید و همه شاهد بودند كه در عمل چه كرد و امروز همه ما باید عاشورایی باشیم تا حركت دنیا به سمت صلاح برود تسریع و زمینه ظهور ولی مطلق نیز فراهم شود. گویندگان علمای دین باید با شمشیر حق ذوالفقار علوی و ولوی عاشورا در مقابل تبلیغات خصمانه و خباثت‏آمیز دشمن بایستند و با همت و فداكاری خود بار دیگر همان معجزه بزرگ را در برابر جناح كفر مطرح كند.»(۱۰)
▪ استاد شهید علامه مرتضی مطهری گفته است:
«ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق و از ژرفای روح این ملت برمی‏خاست. مردمی كه در طول چهارده قرن حماسه محمد(ص)، علی، زهرا، حسین (علیهم السلام)، زینب (س) سلمان، ابوذر و صدها هزاران مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‏ها با روحشان عجین شده بود بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را، حسین را در چهره او دیدند. او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود كه تحقیر شده بود تشخیص دادند. او توانست ایمان از دست رفته مردم را به آنها بازگرداند و آنها به خودشان مؤمن كرد و مردمی كه سال‏ها این آرزو را كه در زمره یاران امام حسین(ع) باشند رد سر می‏پروراندند... به ناگاه خود را در صحنه‏ای مشاهده كردند آن چنان كه گویی حسین(ع) را به عینه می‏دیدند و همین باعث شد كه به پاخیزند و یكسره بانك تكبیر بر هر چه ظلم و ستمگری است بزنند.»(۱۱)
انقلاب اسلامی صرفاً در صدد ایجاد یك امپراتوری قوی با سیستم رفاهی كم نظیر یا ساختار فرهنگی و سیاسی مبتنی بر نظریات علمی نبود بلكه این حركت عظیم با حدوث و تداومش در صدد بود كه جامعه را از حضیض ذلت به اوج عزت برساند و محرومین صالح را به مقام وراثت و خلافت الهی در زمین نایل گرداند. از این جهت وقوع این تحول بزرگ با دیگر انقلاب‏ها تفاوت آشكاری دارد. علت اصلی پیدایش انقلاب اسلامی ایران سریان ولایت عاشورایی امام خمینی بود. اینك تداوم آن نیز در گرو حفظ و انتقال ولایت به نسل جدید و نسل‏های آینده خواهد بود. آنچه كه در فرایند این تسرّی نقش واسطه را ایفا می‏كند اصل معرفت و شناخت امام خمینی و محبت و عشق نسل‏ها به اوست كه خود بهترین مقدمه برای ورود به ولایت اهل بیت(ع) و ولایت الهی است. ولایت عاشورایی امام خمینی سرمنشأ علت محدثه انقلاب اسلامی بوده است یعنی پیروزی این قیام را جز اعجاز ولایت حسین كه از آستین ولایت امام خمینی بیرون آمد نمی‏توان دانست. همین جاذبه معنوی و نفس رحمانی امام بود كه مس‏ها را تبدیل به طلا ساخت و دمادم بر كالبد امّت عاشورایی خون تازه‏ای می‏دمید و موج وار شخصیت عرفانی و حماسیش در جامعه تحول و پویایی بوجود می‏آورد. تداوم انقلاب نیز بر همین حضور دائمی بستگی دارد. در میان اولیای غیر معصوم نوادری یافت می‏شود كه در برخورداری از شرایط ولایت تا مرز اولیای كامل الهی پیش می‏روند. از همین روی گفتار و كردارشان حالتی دیگر پیدا می‏كند. آنان مصداق این روایت رسول اكرم(ص) هستند كه فرموده‏اند: «ان للّه عباداً لیسوا بانبیاء یغبطهم النبیّون.»(۱۲) خداوند بندگانی دارد كه گرچه پیامبر نمی‏باشند ولی فرستادگان الهی به حالشان غبطه می‏خورند.
▪ امام خمینی در نقطه اوج این گونه از اولیاست چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در وصفش فرمود:
«امام خمینی نشان داد كه در كسب فضایل تا مرز ائمه معصومین پیش رفتن اضافه نیست.»(۱۳)
استاد شهید مرتضی مطهری عدالت اجتماعی، استقلال، آزادی و معنویت اسلامی را به عنوان اركان تداوم انقلاب اسلامی نام می‏برد و رخنه فرصت طلبان، عدم اخلاص و معنویت، ابهام طرح‏های آینده، نفوذ اندیشه‏های بیگانه و تجدد گرایی افراطی را از آفات انقلاب می‏داند.(۱۴) بی شك همان عواملی كه انقلاب را پدید آورده‏اند باید در استمرار این حركت نقش ایفا كنند و قلب تپنده آن یعنی ولایت حق حضور داشته باشد وگرنه تمام اركان و اعضاء از حركت تكاملی باز خواهند ایستاد.(۱۵
● سرچشمه پیروزی
ائمه (ع) ادامه دهنده راه انبیاء هستند یعنی همان تزكیه تعلیم و برقرار كردن قسط و عدل و بیرون آوردن امت‏ها از تاریكی‏ها به سوی نور و از شرك به توحید و از تفرقه و جدایی به اتحاد و تفاهم و از ذلت به عزت. روح دعوت همه انبیاء و اولیاء نفی هرگونه استكبار و استبداد بوده است و شعار هر مسلمانی كه حضرت امام خمینی بر آن تأكید كرده‏اند این است (نه ستم را بپذیرید و نه زیر بار ظلم بروید) پیامبران آمدند تا عقل سلیم مردم را شكوفا كنند و آنان را به بصیرت و تفكر و تعقل وا دارند چنانچه حضرت علی(ع) فرموده‏اند: «و یثیروا لهم دفائن العقول(۱۶) (فرستادگان الهی) آمده‏اند تا عقل‏های دفن شده را بیرون آورند و به كار اندازند دعوت مردم به معروف و نهی از منكر و دور كردن آنان از خرافات نیز از اهداف انبیاء است(۱۷) حضرت امام حسین(ع) نیز این هدف را دنبال كرده و در وصیت نامه خود خطاب به برادرش محمد حنفیه پس از شهادت به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) و روز جزا فرموده‏اند: «و انّی لم اخرج أشراً ولابطراً و لا مفسداً و لاظالماً و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّهٔ جدّی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنكر و اسیر بسیرهٔ جدّی و ابی علی بن ابی طالب»(۱۸) (یعنی من خروج نكردم از برای تفریح و تفرج و نه از روی بلند منشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ستم بلكه خروج من برای اصلاح امت جدم می‏باشد. من می‏خواهم امر به معروف نمایم و نهی از منكر كنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی(ع) رفتار كنم).
حضرت امام خمینی برای نجات مردم از آتش بیداد و تباهی‏های خاندان پهلوی و نیز ستیز با استكبار و رهبری انقلاب اسلامی از این مكتب درس گرفته و همان راه را ادامه داده‏اند:
«ما كه تابع حضرت سیدالشهداء هستیم باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت. قیامش، انگیزه‏اش نهی از منكر بود كه هر منكری باید از بین برود، ببینیم من جمله قضیه حكومت جور حكومت جور، باید از بین برود.»(۱۹)
▪ امام خمینی علل شكل گرفتن و بقای انقلاب اسلامی را مدیون و مرهون عاشورا می‏دانند و می‏گوید مردم درس قیام و مبارزه را از امام حسین(ع) فرا گرفتند. ایشان در سخنانی متذكر گردیده‏اند:
«ما باید همه متوجه این معنا باشیم كه اگر قیام حضرت سیدالشهداء نبود امروز ما نمی‏توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.»(۲۰)
در جای دیگر تأكید كرده‏اند:
«تمام این وحدت كلمه‏ای كه مبدأ پیروزی ما شد برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.»(۲۱)
امام یادآور شده‏اند:
«این خون سیدالشهداء است كه خون‏های همه ملت‏های اسلامی را به جوش آورد. ملت ما از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خداوند فدا كرد و این اقتداء به بزرگ مرد تاریخ حضرت سیدالشهداء (سلام اللّه علیه) است... .»
امام حسین(ع) فرموده‏اند: «لو لم یكن فی الدنیا ملجأ و لامأوی لما بایعت یزید بن معاویهٔ»(۲۲) (برادرم محمد حنفیّه) اگر تمام این دنیای وسیع هیچ پناهگاه و ملجأ و مأوایی نباشد باز هم با یزید فرزند معاویه بیعت نخواهم كرد. امام خمینی نیز در مرز كویت وقتی به معظم له اجازه نمی‏دهند، به بغداد بر می‏گردند و بعد به پاریس می‏روند. آنجا از امام می‏خواهند كه كوچكترین كاری را انجام ندهند ایشان می‏فرمایند من هركجا بروم حرفم را می‏زنم من از فرودگاهی به فرودگاهی دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می‏كنم تا به دنیا ثابت كنم كه تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یكدیگر گذاشته‏اند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند.(۲۳)
امام خمینی ضمن آن كه انقلاب اسلامی را نشأت گرفته از قیام سیدالشهداء(ع) می‏داند بین یزید و یزیدیان و شاه و اعوان شاه و انصارش مقایسه‏ای دارد، كه:
«آن روز یزیدیان با دست جنایتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خویش و رژیم ستمگر جنایتكار خویش را به ثبت رساندند و در ۱۵ خردادماه ۱۳۴۲ پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتكارشان با دست ستم شاهی خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جای گذاشتند كه ملت عظیم الشأن ایران بحمداللّه تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتشبار آنان لعنت می‏فرستید.»(۲۴)
ایشان طی پیامی به مناسبت سالروز قیام ۱۵ خرداد در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۶۱ فرمودند: «ملت عظیم الشأن در سالروز شوم این فاجعه انفجارآمیزی كه مصادف با ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود با الهام از عاشورا آن قیام كوبنده را به بار آورد و اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می‏شد، واقعه عظیم عاشورا از ۶۱ هجری تا خرداد ۱۳۶۱ و از آن تا قیام عالمی بقیهٔ اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء در هر مقطع انقلاب‏ساز است.»(۲۵)
خیلی از خواص به امام خمینی می‏گفتند: نمی‏شود در مقابل حكومت شاه قیام كرد و استقامت در برابر چنین قدرتی امكان‏پذیر نمی‏باشد! افرادی نیز سیاست را از دیانت جدا می‏دانستند و می‏گفتند گام نهادن به عرصه‏های سیاسی در شأن علما نمی‏باشد. امام خمینی در جواب آنان فرمود:
«امام حسین(ع) نیروی چندانی نداشت و قیام كرد. او هم می‏توانست بنشیند و بگوید تكلیف شرعی من نیست كه قیام كنم. دربار اموی هم خیلی خوشحال می‏شد كه سیدالشهداء بنشیند و حرف نزند اما مسلم بن عقیل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بیعت تا حكومت اسلامی تشكیل دهد. وقتی كه حضرت سیدالشهداء آمد مكه و از مكه در آن حال بیرون رفت یك حركت سیاسی بزرگ بود كه در یك وقتی كه مردم دارند به مكه می‏روند، ایشان از مكه خارج شود این یك حركت سیاسی بود تمام حركاتش سیاسی بود و این حركت اسلامی سیاسی بود كه بنی امیه را از بین برد و اگر این حركت نبود اسلام پایمال شده بود.»(۲۶)امام خمینی در تمام مراحل انقلاب به پیروی از حسین بن علی(ع) راه مقاومت، پایداری و استقامت را پیشه خود ساخته و امت اسلامی را نیز متوجه چنین حقیقتی نمود و در بیاناتی در فروردین ۱۳۴۲ در مورد وظایف مسلمانان در صیانت از دیانت فرمود:
«شما پیرو پیشوایانی هستید كه در برابر مصایب و فجایع صبر و استقامت كردند. آنچه امروز می‏بینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگ ما حوادثی چون عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته‏اند و در راه دین خدا یك چنان مصایبی را تحمل كرده‏اند... عیب است برای كسانی كه ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت‏آمیز دستگاه حاكم خود را ببازند.»(۲۷)
در جای دیگر امام تأكید می‏نماید:
«ما باید روی آن فداكاری‏ها حساب كنیم كه سید الشهداء(ع) چه كرد و چه بساط ظلمی را بر هم زد و ما هم چه كرده‏ایم؟ مگر خون ما رنگین‏تر از خون سیدالشهداء است؟ ما چرا بترسیم از این كه خون بدهیم یا این كه جان بدهیم. دستور این است... دستور است برای همه كه كلِّ یوم عاشورا و كل ارض كربلا دستور است به این كه هر روز و در هرجا باید همان نهضت را با استقامت ادامه دهید.»(۲۸)
● باران بیداری
بدون شك انقلاب اسلامی به عنوان تداوم قیام حسینی احیاء اسلام را بعد از چهارده قرن به بهترین شكل به منصه ظهور رسانید. همانگونه كه قیام امام حسین(ع) عكس العملی در مقابل تحریف اصول دیانت به حساب می‏آمد. انقلاب اسلامی پس از قرن‏ها ضعف و انحطاط مسلمانان موجب مرحله جدیدی از ظهور مجدد اسلام گردید. نهضت امام حسین یك حركت بزرگ فرهنگی است كه انسان‏ها را از درون متحول می‏كند تحولی كه لزوماً در مسایل سیاسی، اجتماعی زمان اثر می‏گذارد. انقلاب اسلامی نیز به اعتبار موقعیت رهبری آن و موضع‏گیری امام خمینی حركتی فرهنگی محسوب می‏گردید چرا كه امام در مرحله نخست جانها را متحول كرد و پس از آن توانست ساختار نظام سیاسی ایران را دگرگون كند.همانگونه كه در نهضت عاشورای حسینی جان انسان‏ها در پرتو شهادت و فداكاری روشنایی گرفت. در انقلاب اسلامی ایران، عاشورا چراغ راه و موجد انقلاب درونی گردید. امام خمینی به صراحت در این‏باره فرموده‏اند:
«آن چیزی كه در اینجا حاصل شد و باید او را جزء معجزات ما حساب بكنیم همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد كه انقلاب پیدا شد و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارك و تعالی موجب شد كه در تمام این دوره‏ای كه ما در آن هستیم از اول كه قیام شد و بعد این انقلاب مبدّل شد و بعد پیروزی شد و تا الآن روز به روز می‏بینید كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزایش است این نه برای انقلاب است بلكه برای انقلاب درونی است... پیروزی را ما باید از انقلاب درونی مردم جستجو كنیم.»(۲۹)
در ماجرای عاشورا آن چنان جان مردم در سایه سلطه ستم و سركوب دچار تحریف و انحراف شده بود كه تنها حماسه حسینی می‏توانست در درون انسان‏ها تحوّل ایجاد كند. در قیام كربلا حركت امام حسین(ع) اصلاح گرایانه و مخالفت با تحریف حقیقت و انحطاط ارزشهای اسلامی و استقرار سنت‏های موهوم قومی و قبیله‏ای رژیم اموی بود.
تكیه گاه انقلاب اسلامی دگرگونی در روح و روان انسان‏هایی بود كه هدایت آنان به دلیل فرهنگ استبدادی و سیاست‏های تخریبی رژیم پهلوی كم رنگ و محو شده بود و ارزشهای ایران باستان به عنوان حربه در مقابله با اسلام مطرح گردید. تغییر تقویم از هجری شمسی به شاهنشاهی، روشن‏ترین علامتی بود كه نظام شاهنشاهی طی آن تصمیم گرفته بود پیوند ایران اسلامی را با اسلام قطع كند چنانكه روشنفكران وابسته به دربار كوشیدند هویت ایران و آداب و رسوم بومی را در مقابل ارزشهای دینی قرار دهند. امام و مردم نگاهشان به عاشورا بود و شهادت. شاه و حامیانش نگاهشان به كوروش بود و ماندن.(۳۰)
یكی از انگیزه‏های اساسی امام خمینی در نهضت اسلامی ایران، عزت خواهی و تقویت روحیه سربلندی و شكست ناپذیری مردم ایران بوده است. به همین دلیل ایشان از ذلت پذیری دولت ایران كه طبعاً به حساب مسلمین تلقی می‏گردید سخت احساس بیزاری نمود. روح بلند و عزیز بنیان گذار نظام اسلامی در ایران با شنیدن و یا مشاهده اندك حركتی ذلیلانه متلاطم می‏گردید، می‏خروشید و سیلی به راه می‏انداخت و ذلیلان و آنها كه حقارت مردم ایران را طالب بودند را در غرقاب آن هلاك می‏نمود. از پرهیجان‏ترین سخنرانی‏های ایشان،
بیانات امام علیه پیمان ذلت بار كاپیتولاسیون است. در این سخنرانی مردم تحت تأثیر احساسات رهبرشان قرار گرفتند و بیش از پانزده بار گریه شدید حضّار سخنان امام را قطع نمود.(۳۱) امام در این بیانات به رغم تهدید جدی رژیم پهلوی در نطق خود ضمن حملات شدید به طرح اسارت بار و ذلت آور و ضد اسلامی مذكور و اعلام خطر به علما و مراجع و حوزه‏های علمیه و ارتش و ملت ایران با صراحت فریاد زد:
«... رئیس جمهور آمریكا باید بداند كه امروز در پیش ملت ما منفورترین افراد بشر است. امروز تمام گرفتاری ما از آمریكا است.»(۳۲)
▪ امام در فراز یكی از سخنان خود فریاد زد:
«خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد.»(۳۳)
و در پیامی دیگر فرمود:
«من اكنون قلب خود را بر سر نیزه‏های مأمورین شما حاضر كرده‏ام ولی برای قبول زورگویی‏ها و خضوع در مقابل جباری‏های شما حاضر نخواهم بود.»(۳۴)
موضع‏گیری‏های فوق انگیزه رد بیعت از سوی امام حسین(ع) را به خاطر می‏آورد. تعبیر بلند «هیهات مناالذله»(۳۵) این بخشی از روحیه سازش ناپذیری و عزت‏طلبی امام بوده است.
حضرت امام خمینی به قدری به مسئله عزت مسلمانان اهمیت می‏داد كه می‏فرمود: وقتی عكس محمد رضا شاه معدوم را در برابر فلان رئیس جمهور آمریكا، كه آن طور ذلیلانه در مقابل او ایستاده بود، دیدم بسیار ناراحت شدم و تلخی این منظره هنوز برای من باقی است كه شاه مملكت اسلامی در برابر كافر خدانشناس، این طور اظهار كوچكی كند.(۳۶)
● دگرگونی بنیادی در ارزشهای فرهنگی
امام حسین(ع) مظهر جهاد وایثار، حماسه و خشم مقدس است. طاغوت و عوامل وابسته به او قصد داشتند عنصر اسلامی را در اعماق باورها، اندیشه‏ها و گرایش‏های امت مسلمان ایران به صورتی رخوت آور و مسخ شده درآورند و در نتیجه بسیاری از سرمایه‏های عظیم معنوی و اسلامی را در بین افراد جامعه آن چنان كوچك و محدود و واژگونه جلوه دادند كه روح و حقیقتش تهی گردید و تنها قالبی بسیار تحریف شده از آن باقی ماند اما رهبر نستوه انقلاب اسلامی عاشورای ملت را زنده كرد و چهره تابناك امام حسین(ع) را از آن زوایای تاریك تاریخ و از پشت ابرهای تیره وارد صحنه كرد. مردمی كه سالیان متمادی در بی تفاوتی بسر می‏بردند و در برابر سرنوشت اجتماعی خود احساس مسؤولیت نمی‏كردند و اسلام را صرفاً در گوشه مساجد و محافل دینی می‏شناختند و دین را جدای از مسایل سیاسی و اجتماعی تلقی می‏كردند در پرتو رهبری قاطع امام خمینی ناگهان اسلام را به گونه‏ای اصیل و ناب فرا گرفتند. دانستند كه اسلام در متن جامعه و سیاست تحول ایجاد می‏كند و همه در برابر سرنوشت خویش مسؤولند.(۳۷) شهید دكتر محمد جواد باهنر می‏نویسد: رهبر عالیقدرمان امام خمینی عاشورای ما را زنده كرد. در عاشورای دو روز قبل از پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ جملات نوحه گری و سینه زنی همه ساله ناگهان به شعارهای تند علیه طاغوت زمان تبدیل شد. همان نیروهایی كه سالیان دراز بر باد می‏رفت و نابود می‏شد و كسی خبر نداشت كه چگونه این نیروهای عظیم در بطن جامعه وجود دارد ناگهان این نیروها بالا آمد و به صورت یك موج و یك اعتراض شد و دشمن را لرزاند یك دفعه صفحه عوض گردید و مردم آن شعار معروف را سر دادند كه: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»(۳۸) بنابراین یكی از بزرگترین بركات انقلاب اسلامی مردم ایران دگرگونی بنیادی در ارزشهای فرهنگی، در معیارهای قضاوت و ارزش گذاری مقام و شخصیت و وضع اجتماعی، فضیلت‏ها، كرامت‏ها و رفعت‏های انسانی بود. به قول شهید باهنر: انقلاب اسلامی در راه متجلی كردن حقایق و شناخت شخصیت‏ها و متبلور كردن ارزشهای واقعی به جای ارزش‏های طاغوتی و شیطانی بزرگترین خدمت را به بشریت كرده است.(۳۹) شهید مظلوم آیهٔ اللّه دكتر بهشتی در این زمینه خاطر نشان ساخته است: اگر انقلابی در ایران روی داده، جهت این انقلاب روشن است. حاكمیت صدق، حق، عدل، عفت، تقوا، مهر، عطوفت، برادری الهی، قهر و غضب فی اللّه، دوستی با دوستان خدا، دشمنی با دشمنان خدا است. انقلاب برای حاكمیت این ارزشهای متعالی و مبارزه با نفی ضد ارزشهایی بوده كه سال‏ها و قرن‏ها بر زندگی ما مردم، بر اخلاق، بر روابط، در زندگی خصوصی، خانواده‏گی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما حاكم بود. انقلاب برای این بود كه آن ضد ارزش‏ها را از حاكمیت بیندازد و ارزشهای اصیل متعالی و الهی و نور را به جای ظلمات حاكم كند.(۴۰)
این همان آرمان‏ها و ارزش‏هایی است كه امام خمینی درباره‏اش فرموده‏اند:
«جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد.»(۴۱)
با توجه به این كه نیروی محركه انقلاب اسلامی حماسه عاشورا، روح ایمان و اعتقادات مذهبی است بنابراین باید هویت اسلامی، ارزشهای دینی و فرهنگی آن حفظ شود و كانونهایی كه در جهت بارور كردن انقلاب و آشنا كردن نسل جوان با فضایل و مكارم نقش بسیاری داشتند، باید به عنوان سنگر دفاع از انقلاب و ارزش‏های آن حفظ و تقویت شود. لازم است منظومه منوّر عاشورای حسینی با پیام پیروزی خون بر شمشیر در الگوی رفتاری و مناسبات اجتماعی و سیاسی حضور دائم داشته باشد.
امام خمینی در سخنرانی‏های متعدد تكلیف را برای امت خود روشن كردند و یادآور شدند كه نهضت ما در امتداد قیام حسینی است:
«تكلیف ماها را حضرت سیدالشهداء(ع) معلوم كرده است.»(۴۲)
البته امت اسلامی این درسها را بخوبی آموختند و خود كه بهترین شاگردان مكتب عاشورا بودند چنان به رشد و تعالی رسیدند كه معلمان فرهنگ عاشورا گردیده تا به نسل‏ها و عصرهای بعد بیاموزند و حجت را بر همه تمام كنند كه نهضت سیدالشهداء می‏تواند سرلوحه تمام امور قرار گیرد.
چنانچه ابا عبداللّه از یاران خود تقدیر می‏كند و می‏فرماید:
«همانا یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ایشان را نمی‏شناسم...»(۴۳)
امام نیز از امت خود تقدیر می‏كند:
«من با جرأت مدعی هستم كه ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللّه(ص) و كوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن علی(ع) می‏باشند آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سید الشهداء آن شد كه شد. آنان كه در شهادت دست آلوده نكردند یا گریختند از معركه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می‏بینیم كه ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه‏ها و مردم پشت جبهه‏ها با كمال شوق و اشتیاق چه فداكاری‏ها می‏كنند و چه حماسه‏ها می‏آفرینند.»(۴۴)
غلامرضا گلی زواره
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام