شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

«پول» گام چهارم متمدن شدن!


«پول» گام چهارم متمدن شدن!
بعد از كشاورزی، هنوز سه گام دیگر برای رسیدن انسان ابتدایی به تمدن مانده بود. یعنی: وسایل حمل ونقل، عملیات بازرگانی و ایجاد وسیله مشتركی برای مبادلات. در ابتدا انسان خود باركش خود بوده است. پس از آن كه چهارپایی را اهلی كرد توانست با گذاشتن شاخه بلند درختان بر پشت چهارپایان كالای خود را بر روی آن حمل كند. بعدها یك برش از تنه درختان را مثل یك چرخ زیر این سورتمه قرار داد. پس از آن، انسان، وسط شعاع های چرخ را در آورد و به این ترتیب بزرگترین اختراع مكانیكی یعنی چرخ پیدا شد. از به هم بستن تنه درختان و نیز خالی كردن تنه بزرگ درختان توانست وسیله حمل ونقل بر روی آب بسازد. آن وقت بود كه رودها یكی از آسان ترین مسیرهای حمل ونقل برای انسان شد. انسان توانست به كمك ستاره ها مسیر خود را شناسایی كند. او همچنین توانست به كمك بادبان و پارو از این جزیره به آن جزیره برود تا فرهنگ ناقابلی را كه داشت جابه جا كند. از آنجا كه منابع طبیعی از نقطه ای به نقطه دیگر متفاوت اند، عده ای می توانند كالای مخصوصی را به بهای ارزان تهیه كنند، در حالی كه برای دیگران این فرصت فراهم نیست. این دسته كالای موردنظر را بیش از احتیاج خود تهیه و آن را به همسایگان خود عرضه می كردند. به این ترتیب انسان ها كالاهایی را كه موردنیازشان بود مبادله می كردند. از همین مبادله، بنیان بازرگانی ریخته شده است.
حرفه و تخصص هر قبیله و دهكده مثل كوزه گر، ماهیگیر، آهنگر، شكارچی و... تبدیل به نام آن دهكده شد و بعدها این اساس نام خانوادگی خاندان هایی شد كه در این قبیل كارها مهارت داشتند.
كم كم مبادلات صورت منظمی به خود گرفت و مراكز بازرگانی و بازارهای گاهگاهی و پس از آن بازارهایی در فواصل معین زمانی ایجاد شد. بعدها مراكز دائمی به وجود آمد كه هركس مازاد كالای خود را به آنجا می برد و با مقداری از كالای موردنیاز مبادله می كرد. هنوز میانجی بهاداری اختراع نشده بود كه وسیله مبادله باشد و جنبش بازرگانی را تسریع كند. نخستین میانجی معامله كالاهایی بود كه هركس به آنها نیاز داشت و راضی می شد كه آنها را به عنوان ارزش كالای خود بپذیرد . گاهی ارزش دو كارد برابر بود با یك جفت جوراب و هر سه آنها با هم ارزش یك لحاف را داشت و با هر چهار تا می شد یك تفنگ خرید و با این تفنگ به همراه چهارتای قبلی می شد كه اسب تهیه كرد. دو گوزن كوچك برابر بود با یك كره اسب و با هشت كره اسب می شد ازدواج كرد!
در هر قومی، تقریباً هر چیزی یك روزی عنوان پول را پیدا كرده است. از لوبیا و صدف و گوش ماهی و مروارید و جوز هندی و چای و فلفل گرفته تا گوسفند و خوك و گاو و... در میان مردم شكارچی و چوپان، چهارپایان مقیاس مناسبی برای سنجش قیمت به شمار می رفته اند، چون هم اهلی می شدند و سودی می رساندند و هم این كه وسیله ای بودند كه می توانستند با پای خود حركت كنند. به همین جهت است كه حتی در زمان هومر هم ارزش هر چیزی را با چهارپایان می سنجیدند.
هنگامی كه انسان توانست فلز استخراج كند، رفته رفته فلز جانشین سایر وسایل مبادله شد و بتدریج آنها را از میدان به در برد. مس، برنز، آهن و در آخر به دلیل كم حجمی و پربهایی، نقره و طلا پول رایج معامله تمام بشریت را تشكیل داد.
حالا، پایه های بازرگانی ریخته شده بود و وسیله مشترك برای مبادلات (میانجی بهاداری) بین اقوام جاافتاده بود. چیزی كه به آن «پول» می گوییم.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید