|
|
در اينجا برلو وارد مبحث مهارتهاى تفکر و يا تعقل مىشود. به پيشينهٔ موضوع در ميان انديشههاى يونان باستان مىپردازد و بهنظريات معاصران مىرسد و در ادامه بحث مربوط به نگرشها ابتدا اين عقيده را بيان مىکند که دانشمندان علوم اجتماعى شکل قابل ملاحظهاى در تعيين اينکه منظور آنها از نگرش چيست داشتهاند: آنگاه کوشش مىکند با يک مثال مفهوم نگرش را براى خواننده روشن کند. او مىنويسد: اگر فرد الف پيش آمادگى (predisposition)، تمايل (tendendcy) و آرزو براى نزديک شدن يا دورشدن از فرد ب داشته باشد مىگوئيم فرد الف نگرشى نسبت به فرد ب دارد. چه او را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد.
|
|
اگر فرد الف در مورد فرد ب، مثلاً تمايلى به هم صحبتي، رفيق بودن و غيره داشته باشد مىگوئيم داراى يک نگرش مطلوب (favorable attitude) نسبت به فرد ب است و اگر سعى کند مثلاً از او دورى گزيند مىگوئيم داراى يک نگرش نامطلوب (un favorable attitude) است.
|
|
سپس با اين مقدمه نقش نگرش در فراگرد ارتباط را چنين توضيح مىدهد که نگرش نسبت به خود (attitude toward self) در ارتباط مؤثر است. به آن مثال دعوت براى پيکنيک برمىگردد و مىگويد چگونه نگرش به خود مىتوانست در آنجا مؤثر باشد و در ادامه مىنويسد:
|
|
'دانشجوئى که از ترس ظاهر شدن در صحنه و ايراد سخنرانى در جمع رنج مىبرد؛ کارمندى که از ترفيع دورى مىکند، زيرا او به توانائى خود براى بهدست آوردن مسئوليت بيشتر، اعتماد ندارد؛ نويسندهاى که در نوشته خود فقط شروع مطلب را نمىداند؛ همه تصاويرى از تأثير نگرش نسبت به خود بر روى ارتباط هستند. همهٔ اين مثالها به مفهوم خود نگرشى در ارتباط (self-attitude in communication) مربوط مىشوند.
|
|
نگرش نسبت به خود تنها نگرشى نيست که بر رفتار منبع ارتباط تأثير مىگذارد. دومين عامل، نگرش نسبت به مطلب خودش است. وقتى شما يک مقاله يا يک کتاب را مىخوانيد، وقتى شما به يک معلم يا يک سخنران گوش مىکنيد، در واقع يک عقيده از نگرش نويسنده يا گوينده را نسبت به موضوع خود بهدست مىآوريد. نگرش او تقريباً هميشه از ميان پيام او فهميده مىشود. البته استثناء نيز وجود دارد. بعضى ارتباطگران مىتوانند نگرش خود را نسبت به مطلبشان پنهان کنند، اما در اکثر موارد نگرش نسبت به موضوع فهميده مىشود.
|
|
اشکالات ناشى از نگرش نسبت به مطلب در کار بيشتر نويسندگان حرفهاى آشکار است. اگر يک گزارشگر يا يک نويسندهٔ تخصصى که تکليفى براى نوشتن دريافت مىکند به ارزش موضوع معتقد نباشد بىشک ارتباط مؤثر دربارهٔ موضوع براى آن مشکل خواهد بود. (Berlo,1960,pp45-47)
|
|
برلو در مورد نگرش نسبت به گيرنده بهعنوان سومين نوع از نگرشهاى مؤثر در ارتباط به همان مثال بيل و جان بازگشته است و تأثير نگرش منفى بيل نسبت به جان را مورد بررسى قرار مىدهد و چنين نتيجه مىگيرد که نگرش منفى يا مثبت نسبت به گيرنده، برروى پيام منبع تأثير مىگذارد. پس از آن به عامل سوم يعنى سطح دانش که در مقدمهٔ مبحث مربوط به مدل خود به آن اشاره کرد مىپردازد و مىنويسد: آشکار است که مقدار دانش يک منبع دربارهٔ موضوع خود بر پيام او تأثير خواهد گذاشت. يک شخص دربارهٔ چيزى که نمىداند نمىتواند ارتباط برقرار کند. از سوى ديگر اگر منبع خيلى زياد بداند اگر او تخصص خيلى بالا داشته باشد ممکن است در مهارتهاى ارتباط ويژهٔ خود چنان رفتار تکنيکى به کار ببرد که گيرندهٔ پيام او نتواند آن را درک کند.
|
|
|
برلو در زمينهٔ سطح دانش اين سؤال ديرينه را مطرح مىکند: 'آيا اگر يک معلم دانش کافى داشته باشد، ديگر نيازى به داشتن چيزى بيشتر براى موفقيت در تدريس ندارد و يا به عکس معلم نياز به دانستن چيزى ندارد و مهم است که او بداند چگونه آموزش دهد و تدريس کند. برلو پاسخ مىدهد که معلم موفق، به هر دوى اينها نياز دارد. چراکه يکى از اين دو، مهارتهاى ارتباطى و ديگرى سطح دانش است.' (Berlo,1960,pp48-49)
|
|
| موقعيت منبع در يک سيستم اجتماعى - فرهنگى
|
|
هيچ منبعى بهعنوان يک فرد آزاد و بدون تأثير از شرايطى که در يک سيستم اجتماعي- فرهنگى (social-cultural system) دارد نمىتواند ارتباط برقرار کند. بديهى است که ما عوامل مشخص را در مورد منبع در نظر خواهيم گرفت عواملى چون مهارتهاى ارتباطى او، نگرشهاى او و دانش او همه موردنظر هستند. اما ما به بيش از اينها نياز داريم. مثلاً ما نياز داريم که بدانيم او در آن سيستم اجتماي-فرهنگى چه جايگاهى دارد؟ چگونه عمل مىکند؟ چه نقشى ايفاء مىکند؟ کارکردهائى که خواستار انجام آن هست، پرستيژى که او در مقابل ديگران دارد، زمينهٔ فرهنگى که او در آن ارتباط برقرار مىکند و باورها و ارزشهائى که بر او حاکم است چيست؟ شکلهاى رفتارى مورد قبول و شکلهاى رفتارى غيرقابل قبول در فرهنگ او کدام است؟ نياز داريم که دربارهٔ انتظارات شخصى او و انتظارات ديگران دربارهٔ او آگاه شويم.
|
|
تمامى گروههائى که منبع وابسته به آن است؛ تمام ارزشها و استانداردهائى که او آموخته است؛ ادراک او از جايگاه خود در دنيا و موقعيت طبقاتى او در اجتماعى که به آن وابسته است همه و همه در رفتارهاى ارتباطى منبع تأثير دارند.
|
|
افراد وابسته به طبقات اجتماعى گوناگون بهطور متفاوت ارتباط برقرار مىکنند. افرادى با زمينههاى فرهنگى گوناگونى نيز از شيوههاى ارتباطى متفاوتى برخوردار هستند. سيستمهاى اجتماعي-فرهنگى بهطور نسبى عوامل تعيينکنندهٔ موارد زير هستند:
|
|
انتخاب کلماتى که افراد به کار مىبرند؛ هدفهائى که براى ارتباط دارند، معنىهائى که براى يک کلمه در نظر مىگيرند، گيرندگانى که انتخاب مىکنند و کانالهائى که براى انواع پيامها برمىگزينند همه به سيستمهاى اجتماعي-فرهنگى وابسته است. يک آمريکائى با همان شيوهٔ اندونزيائى ارتباط برقرار نمىکند. يک آلمانى و ژاپنى ممکن است يک پيام يکسان را براى بيان دو هدف کاملاً متفاوت رمزگذارى کنند و بالعکس آنها ممکن است بهگونهاى کاملاً متفاوت پيامى را براى بيان يک هدف مشابه رمزگذارى کنند.
|
|
موقعيتى که يک منبع اجتماعى و فرهنگى دارد بر رفتارهاى عمومى او تأثير مىگذارد. البته اين نيز حقيقت دارد که منبع خود نقشهاى متعددى را ايفاء مىکند و اينکه او ادراکات و تصاوير ذهنى گيرندهٔ خود را از موقعيت اجتماعي-فرهنگى تغيير مىدهد. اين ادراکات نيز بر رفتارهاى ارتباطى او تأثير مىگذارد. بهعنوان مثال يک افسر ارتش به هنگام صحبت کردن براى عدهاى از درجهداران زيردست خود به همانگونه که با فرماندهٔ بالا دست خود صحبت مىکند صحبت نخواهد کرد. يک سر کارگر هنگامى که دربارهٔ مديريت بحث خصوصى مىکند به همانگونه که براى کارگران خود صحبت مىکند حرف نمىزند. يک معاون مدير عامل با منشى خود، با همسرش و با مديرعامل شرکت به يک شيوه صحبت نمىکند.
|
|
مفهوم تمام اين مثالها اين است که سيستمهاى اجتماعي-فرهنگى نيز بهعنوان يکى از عوامل مؤثر در رسيدن به صحت در منبع تأثير دارند.
|