پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل


سپیده دم که برآمد خروش بانگ رحیل    برفت پیش سرشک من آب دجله و نیل
جهان ز گریه‌ام از آب گشت مالامال    ز سوز سینه‌ام آتش گرفت میلامیل
هلاک من چو بوقت وداع خواهد بود    بقصد جان من ای ساربان مکن تعجیل
مگر بشهر شما پادشه منادی کرد    که هست خون غریبان مباح و مال سبیل
کشندگان گرفتار قید محنت را    مواخذت نکند هیچکس بخون قتیل
طواف کعبه عشق از کسی درست آید    که دیده زمزم او گشت و دل مقام خلیل
بگفتگوی رقیب از حبیب روی متاب    رضای خصم بدست آر و غم مخور ز وکیل
گر از لبم شکری می‌دهی ز طره بپوش    چرا که کفر نماید کرم بنزد بخیل
زبور عشق تو خواجو برآن ادا خواند    که روز عید مسیحا حواریان انجیل


همچنین مشاهده کنید