وقتی آرزو را در تخت با آن وضعیت دیدم دنیا روی سرم خراب شد
آن شب از محل کارم به خانه برگشتم ولی متوجه رفتارهای عجیب آرزو شدم. دیروقت بود که دیدم آرزو در حال آرایش کردن و آماده شدن است. او لباس هایش را پوشید و گفت باید به دیدن یک نفر برود که با هم درگیر شدیم…