عروس: کیوان از همان شب اول عروسی درخواستهای عجیبی از من داشت!
عسل 35 سال داشت و از سالها پیش که پدر و مادرش فوت کرده بودند با برادرانش زندگی میکرد. آنها هم تلاش میکردند جای خالی پدر و مادر را برای خواهرشان پر کنند. او یک اتاق در اختیار داشت که اسمش را گذاشته بود «اتاق تنهایی».