در ادبیات روابط بینالملل، هرگاه کشوری به فناوریهای پیشرفته و راهبردی دست یابد، در واقع بخشی از هژمونی موجود را به چالش میکشد. انرژی هستهای و بهویژه توان غنیسازی اورانیوم، یکی از مهمترین حوزههایی است که در انحصار معدود قدرتهای بزرگ باقی مانده و بهعنوان ابزاری برای حفظ «ساختار نابرابر نظام بینالملل» عمل کرده است. از این منظر، مخالفت غرب با برنامه هستهای ایران نه صرفا به بهانه نگرانی از سلاح هستهای، بلکه بهدلیل «شکستن انحصار» و «برهم زدن نظم سلطه» قابل تحلیل است.