کتف شکسته، ترقوه ترکخورده و چهره زخمی، اما صدایی که هنوز محکم از «ایستگاه» میگوید؛ رئیس ایستگاه ۵۱ آتشنشانی زندان اوین، روزی را روایت میکند که موج انفجار، دیوارها را فرو ریخت؛ اما نتوانست غیرت ۶ آتشنشان را بشکند. صدای آرامش با تصویر آنهمه زخم جور در نمیآمد. از ۲۵ سال خدمت گفت و از دختر ۱۲سالهای که این روزها بیشتر از همیشه به او نگاه میکند. «من در مرخصی استعلاجی هستم، اما ایستگاه نمیتونه خالی بمونه.» این جمله اولی است که به خبرنگار ایسنا میگوید، خودش یک روایت کامل است. او صدای خودش را میشنود، …