آخرین خبر/وقتی به دنیا اومدم، خانوادهام از جای دیگهای مهاجرت کرده بودن. محلهمون شلوغ بود، پر از صدا و بازی، اما خیلیها فکر نمیکردن بچهای مثل من بتونه کاری بزرگ بکنه. بعضی وقتا حس میکردم نامرئیام، مثل یه نقطه کوچیک توی نقشهی بزرگ دنیا. ولی یه چیزی توی قلبم روشن بود: «من عاشق دویدن بودم، عاشق