سلیمه میگوید: بلوچ ها اجازه نمیدهند دختران آزاد باشند. پدر عابده اما موافق بود که او برود ساحل و موجسواری کند؛ کارگری ساده که دنیایش در ساختمانهایی که با کمک اوستا بنا میسازد، خلاصه میشود و دخترهایش. سلیمه مخالفتهای عموی دخترها و بقیه اعضای خانواده را اما هنوز خوب بهیاد دارد.