توماس سول در کتاب «تعارض بینشها» (۱۹۸۶) دو چارچوب فکری را برای تحلیل اختلافات سیاسی معرفی میکند: «بینش مقید» که بر محدودیتهای ذاتی بشر، ضرورت بدهبستانها (trade-offs)، و برتری دانش فرهنگی نهفته در نهادها و سنتهای تکاملیافته تاکید دارد، و «بینش نامقید» که قائل به حل کامل مشکلات از طریق عقلانیت صریح، برنامهریزی عقلانی و دانش نخبگان روشناندیش است.