همه ما ممکن است در مقطعی از زندگی نسبت به شغلمان احساس بیانگیزگی کنیم. هر روز به محل کار میرویم، کارمان را انجام میدهیم اما از آن لذت نمیبریم. خودمان را از کار جدا میکنیم. برایش انرژی نمیگذاریم. جسممان آنجاست اما روحمان نه. حس میکنیم دیگر زنده نیستیم. درست مثل زامبیها، در حال حرکت اما مرده. این اتفاق ممکن است در هر سطحی بیفتد، از کارکنان گرفته تا مدیران ارشد. اکثر مقالات و توصیهها در رابطه با رفع بیانگیزگی، خطاب به مدیران و سازمانها هستند. کمتر مقالهای یافت میشود …