مالیات در همه اقتصادهای جوامع، ستون نامرئی اما تعیینکننده دولتهاست؛ پیوندی خاموش میان شهروند و حکومت که اگر درست طراحی شود، میتواند شکافها را ترمیم کند و اگر به خطا رود، به بیاعتمادی و فرسایش سرمایه اجتماعی بینجامد. در فلسفه کلاسیک اقتصاد عمومی، مالیات ابزاری برای تنظیم نابرابری و تامین کالاهای عمومی است؛ اما در عمل، فاصله میان «ایده» و «اجرا» میتواند سرنوشت یک نظام اقتصادی را تغییر دهد.