پارادایم نظری دیرینهای که استبداد سیاسی را به مثابه مانعی بنیادین در مسیر توسعه اقتصادی-اجتماعی مفهومپردازی میکند، ریشههای خود را در گفتمانهای کلاسیکی چون «استبداد شرقی» کارل اوت ویتفوگل (۱۹۵۷) و مفهوم مارکسیستی «شیوه تولید آسیایی» (مارکس، ۱۹۳۲) میجوید؛ چارچوبی تحلیلی که برای تبیین ناکامی اصلاحات توسعه محور در مصر قرن هجدهم و امپراتوری عثمانی در قرن نوزدهم، بهویژه طی دوره (۱۸۴۰-۱۸۸۰) که ظاهرا معطوف به خودمختاری جامعه و پویایی بخشیدن به آن بود، بسط یافت.