از کودکی در خانواده و مدرسه آموخته بودم که باید همیشه موهای مرتب، لباس منظم و رفتار مناسب داشته باشم. این آموزش و توصیهها که هر کدام به خودی خود بسیار عالی هم هست، موجب شد در چارچوب ذهنی خود همیشه به بهترین بودن فکر کنم و این تفکر اگرچه موجب تلاش بیشتر من در بسیاری از کارها میشد، ولی خیلی اوقات مانع شروع یک کار یا مانع نهایی کردن یک اقدام میشد. خروجیهای کارهایم باید همیشه بهترین میبود و اگر احساس میکردم اینگونه نیست، آن را نهایی نمیکردم.