در تاریکروشن سالن سینما، وقتی تیتراژ پایانی بالا میرود و چراغها روشن میشود، با چه حسی سالن را ترک میکنیم؟ سرگرم شدهایم؟ به فکر فرو رفتهایم؟ یا فقط دو ساعت قصهای گذرا دیدهایم؟ شاید هیچکدام. شاید بیآنکه بفهمیم، تکهای از باورهایمان ترک برداشته، اندکی از امیدمان کمرنگ شده و الگویی تازه از «چگونه زیستن» در ذهنمان نشسته است. این همان قدرت آرام اما عمیق سینماست؛ هنری صنعتی شده که میتواند آینه فرهنگ یک ملت باشد یا پتکی بر ریشههای آن.