یادداشتهای علم، چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۴۸؛ شاه گفت از خانم علم میترسی؟ گفتم همسرم تصور میکند من دائما در حال الواطی هستم
یادداشتهای اسدالله علم: عرض کردم اگر اجازه مرحمت فرمایید بروم. فرمودند: از خانم علم میترسی؟ عرض کردم: واقعا یک دلیل بزرگ هم واقعا این است. چون خانم تصوّر میکند غلام دائما در این جا در حال الواطی و خوش گذرانی است، ولی حقیقتا با طبیب چشم قرار دارم. قطعا پنجشنبه و جمعه باید در زوریخ باشم، بعد به ژنو میروم.