ساغر عزیزی: شوهرم به من سیلی زد و جوراب هایش را در دهانم کرد
ساغر عزیزی گفت: من در دورهای از نوجوانی خودم وقتی هنوز ازدواج نکرده بودم به علت آن که خانواده بر خلاف میل من میخواستند من را شوهر بدهند، از خانه پدریم به خانه مادر بزرگم و بعد خانه مدیر مدرسهام پناه بردم.