احمد مسجدجامعی اظهار کرد: آقای ابتهاج برایم تعریف کرد که در دوران حبس، بازجویی داشته و شرایط بسیار بدی را از سر گذرانده است. سپس شروع به گریه کرد و من گمان کردم این گریه متأثر از شعر «ارغوان» و یادآوری آن روزهاست. وقتی آرامتر شد، پرسیدم ماجرا چه بود؟ ایشان نام بازجوی خود را به زبان آورد و از من خواست تا کاری برایش انجام دهم.