
به گزارش همشهری آنلاین، به گفته یک عضو اتاق بازرگانی، چای روزگاری با ۳۴ هزار هکتار باغ و تولید سالانه حدود ۷۰ هزار تن نه تنها نیاز داخلی را تأمین می کرد بلکه به عنوان یکی از باکیفیت ترین چای های جهان هم شناخته می شد.
قاسم رضائیان به همشهری می گوید: «حدود ۹۲ درصد از تولید چای کشور مربوط به استان گیلان است و چای این استان جزو با کفیت ترین چای های دنیا محسوب می شود. البته بعد از اصلاح ساختار چای کم لطفی هایی در حق این محصول شد. همین عوامل باعث شد که تولید چای برای کشاورز به صرفه نباشد و اغلب چایکاران زمین های خود را بفروشند. نتیجه این رویه، تغییر کاربری باغهای چای به تولید برنج و کیوی یا حتی ساخت و ساز در زمین های چای شد.» او تاکید می کند: «اکنون سطح زیرکشت چای به کمتر از ۲۰ هزار هکتار و تولید به حدود ۲۵ هزار تن کاهش یافته است.»
عضو اتاق بازرگانی گیلان عنوان می کند: «امروزه بسیاری از باغ های چای رها شده است. هرچند سازمان چای کشور در سال های اخیر توانسته بخشی از این زمین ها را احیا کند، اما این تلاش ها کافی به نظر نمی رسد. نسل جدید کشاورزان دیگر آن انگیزه گذشته را ندارد و بدون سیاست های حمایتی، انگیزه ای برای بازگشت به تولید باقی نمانده است. در نتیجه ما تولید چای را از دست داده ایم، در حالی که یک منبع خوب برای تولید ثروث کشور است. »
او که یکی از قدیمی های صنعت چای در کشور محسوب می شود، یادآور می شود: «با این بی توجهی ها کشاورزان صنعت چای دلزده شده اند. متاسفانه امروز دیگر تولید گذشته را نداریم. هرچند با اینکه میزان تولید چای کمتر شده، اما کیفیت چای ایرانی همچنان زبانزد است. سازمان چای کشور نیز تهمیداتی را در نظر گرفت تا برخی از باغ های رها شده بار دیگر به چرخه تولید برگردند. طوری که امروزه چندین برند داخلی توانسته اند جایگاهی در بازارهای بین المللی پیدا کنند. صادرکنندگان و تولیدکنندگان با سابقه، با وجود مشقت های فراوان در فرآوری، بسته بندی و صادرات، همچنان پرچم چای ایرانی را بالا نگه داشته اند.» رضائیان می گوید: «مشکل اصلی صنعت چای، نبود سیاست تولیدمحور در کشور است. یعنی بیشتر از اینکه بر تولید انبوه چای و صادرات آن تمرکز کنیم، بیشتر به واردات چای روی آورده ایم. واردات چای، سرمایه ملی را به حاشیه رانده و کشاورز را بی انگیزه کرده است. تولید چای ایرانی سرمایه ملی است و نسبت به آن باید کوشا باشیم.» او اضافه می کند: «چای ایرانی امروزه در نقطه ای حساس ایستاده است؛ میان فراموشی و امید. اگر بی توجهی ها ادامه یابد، این سرمایه ملی بیش از پیش در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.»

















































