شهید دکتر «مصطفی چمران»: خدایا! همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
چند ساعت قبل از آنکه رخصت پرواز بگیرد، رزمندگان را جمع کرد و گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد. اگر ما را هم دوست داشته باشد میبرد.» وقتی آن خمپاره، اسم رمز دیدارش با دوست شد، در جیب شلوارش نوشتهای پیدا کردند که چند دقیقه قبلش نوشته بود: «خدایا! تو را شکر میکنم که باب شهادت را روی بندگان خالصت گشودی»...