زندگی شکیبا و ناصر بهخاطر دخالتهای پدر شکیبا بههمریخت. پدر شکیبا که اجازه سفرهای تفریحی به خارج از کشور را نمیداد، هرگز تصورش را هم نمیکرد که با این کار زندگی مشترک دخترش را بههممیزند. ناصر که از این رفتارهای پدرزنش خسته شده بود، وقتی آخرینبار سر همین موضوع با شکیبا دعوا کرد،برای درخواست طلاق راهی دادگاه خانواده شد.