یکشنبه / ۱۲ مرداد / ۱۴۰۴ - 3 August, 2025
 سایت جوان آنلاین / ۳ ساعت قبل

آمده بودند بگویند بابی انت و امی

آمده بودند بگویند بابی انت و امی
زمانی که به ما اطلاع دادند، قراراست به دیداررهبری برویم، قلبم به تکاپو افتاد. نمی‌دانستم باید خوشحال باشم یا همراه تک‌تک بغض‌هایم بشکنم و گریه کنم. این دیدار را یک افتخار بزرگی می‌دانستم و لحظاتی بعد وقتی یادم می‌افتاد که چرا به دیدار رهبر دعوت شده‌ام، برایم سنگین بود. سنگین بود، چون پدرم شهید امید رمضانی که سال‌ها به ما پشتیبانی از ولایت فقیه و حرمت به رهبری را آموخت، در این دیدارکنارمان نبود