چهار، پنج ساله بودم. پدرم فوتبال را دنبال میکرد. من هم به فوتبال علاقهمند شدم. زمانی که وارد دبستان شدم زنگهای ورزشمان بیشتر به نرمش، درازنشست، بشین پاشو، گانیه و زو میگذشت. سوم دبستان بودم که شروع کردم به بازی کردن، اما تا قبل از آن فقط فوتبال را نگاه میکردم. تصویر ذهنیای که از آن روزها در خاطرم مانده، پنجشنبههایی بود که به خانه میآمدم و عصر فوتبال داشت