سه شنبه / ۷ مرداد / ۱۴۰۴ - 29 July, 2025
 سایت جوان آنلاین / ۱۴۰۳/۱۲/۰۷

پدر و مادرم در خلوت برای رضا اشک می‌ریختند

پدر و مادرم در خلوت برای رضا اشک می‌ریختند
پدر و مادرم همین که به روستا رسیدند به مسجد رفتند و با پیکر برادرم وداع کردند. ما روز‌های سختی را گذراندیم. پدر و مادرم شب تا صبح بیدار بودند و گریه می‌کردند. نمی‌خواستند کسی شاهد اشک‌هایشان باشد. مادرم پای عکس رضا گریه می‌کرد. می‌دیدیم که گاهی عکس رضا را با خود به خلوتی می‌برد و در خفا بی‌قراری می‌کند. پدر هم همین طور بود