کلاس اول ابتدایی بودم و خواهرم، شهناز، کلاس دوم راهنمایی. او به عکاسی علاقهی زیادی داشت. با کاغذهای دفتر مشق من برای خودش و من دوربین کاغذی درست میکرد و با هم ادای عکاسی درمیآوردیم. همان تابستان تصمیم گرفت در کلاس عکاسی ثبتنام کند. آن زمان هنوز نه فرهنگسرا بود و نه سینمای جوان در زنجان؛ تنها جایی که چنین کلاسی برگزار میشد ادارهی ارشاد بود. چون مادرم سر کار میرفت و کسی نبود از من نگهداری کند، خواهرم مجبور بود مرا هم همراه خودش ببرد.