اضطراب دقیقاً همان «خاکی» است که فلسفه از آن میروید / رهایی از اضطراب جهان با «پذیرش، تامل و کنشگری»
شاید در انتهای این کتاب با نویسنده همدل باشیم که برای مواجه شدن با اضطراب نه میتوان به طور مطلق به پذیرش اضطراب و درمان آن همچون آیین بودا یا نظریات روانکاوانه رسید نه همچون اگزیستانسیالیستها ضمن پذیرش، به تامل در آن بسنده کرد و آن را نشانه آزادی دانست و نه مانند مارکسیستها رفع آن را به کنشگری حواله داد، او معتقد است پیکار و مقابله با اضطراب مستلزم پذیرش، کنشگری و تامل است؛ و چه بسا ترکیبی هوشمندانه از این سه، دستورالعملی سودمند برای کنار آمدن با اضطراب به دست دهد.