
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه، دوشنبه، ۸ دی ۱۴۰۴ در آیین افتتاحیه کنفرانس دیپلماسی و مقاومت، سخنرانی کرد؛ متن این سخنرانی به شرح زیر است:
بسماللّٰه الرحمن الرحیم
در سالگرد شهادت سردار بزرگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی، اجازه دهید نه از خود او که از «میراث او» برای سیاست خارجی سخن بگویم؛ حاج قاسم معمار «محور مقاومت» در منطقه بود، اما تاثیرات این معماری بسیار فراتر از سیاستهای جاری و رویکردهای اجرایی در سیاست خارجی خود را نشان داده است؛ به اعتقاد من، تفکر حاج قاسم که خود تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی و اصول حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی است، منبعث از بنیان نظری و مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که نام آن را باید «دیپلماسی مقاومتمحور» گذاشت.
دیپلماسی موفق و کارآمد، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر در تعامل با دیگران است؛ بدون استفاده از فن دیپلماسی، نه ارتباطات نظم و نسق میگیرد و نه توازن قدرت در ابعاد مختلف به ثمر میرسد؛ مذاکره هنر دیپلماسی است و تقویت دیپلماسی به معنای کاستن از هزینهها، نهادینه کردن دستاوردها و پیروزی در صلح و جنگ است، اما دیپلماسی بهتنهایی راه به جایی نمیبرد؛ آنچه در دیپلماسی تعیینکننده است، «مولفههای قدرت ملی» هستند.
قدرت ملی یک واحد سیاسی، جایگاه آن واحد را در سیستم جهانی مشخص و محدوده رفتاری آن را تعیین میکند؛ بازیگری که توانمندیهای وی در تراز منطقهای یا جهانی نیست، نمیتواند در جریان دیپلماسی به اهداف خود برسد؛ دیپلماسی نمیتواند از «هیچ» برای کشور منافع تولید کند، بلکه این توانمندیهای ملی هستند که منافع ملی را تولید، تکثیر و محافظت میکنند.
در نظام آشوبزده کنونی که بازیگران تلاش دارند در اشکال مختلف به کسب، حفظ، افزایش و نمایش قدرت در ابعاد مختلف بپردازند، نمیتوان نگرش یا نگاه تکبعدی به قدرت و مؤلفههای آن داشت؛ قدرت ملی در اشکال مختلفی بروز و ظهور مییابد، اما یک وجه قدرت وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است: «قدرت معنایی» که مهمترین مولفه آن، توان گفتمانسازی است؛ گفتمان عبارت است از یک مجموعه فکری منسجم و منظم که بر مبنای ارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارائه میشود و آن را به ادبیات رایج جامعه و زندگی مردم وارد میکند؛ گفتمان غالب در هر جامعه با جهت دادن به نظامهای فکری و مدیریتی، بر سرنوشت مردم و کشور تاثیر میگذارد؛ کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمانسازی مناسب انجام میدهند، با سرعت بیشتری به اهداف خود نائل میشوند؛ برخی کشورها قادرند در سطح منطقهای یا حتی بینالمللی و جهانی گفتمانسازی کنند و در یک فرایند اقناعسازی منطقهای یا بینالمللی، گفتمان مورد نظر خود را به گفتمان غالب تبدیل کرده و اهداف خود را در سطحی فراملی به پیش ببرند؛ «گفتمان انقلاب اسلامی» و «گفتمان مقاومت» از مهمترین گفتمانسازیهای جمهوری اسلامی ایران در سطوح ملی، منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
«دیپلماسی مقاومتمحور» مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهد و «محور مقاومت» یکی از ابعاد آن است؛ سردار سلیمانی، تجسم عینی و عملیاتی مقاومت بود و حضور استوار و حکیمانهاش در جبهههای دفاع از ایران و امت، بهتنهایی سنگری استوار در برابر امواج خروشان تهدیدات و توطئهها ایجاد کرد؛ او با بصیرتی عمیق دریافته بود که امنیت حقیقی و پایدار، تنها در پناه دیوارهای بلند و زرادخانههای تسلیحاتی به دست نمیآید، بلکه در ارادههای استواری ریشه دارد که در سایه ایمان و ایثار، در برابر هر تهدید و توطئهای تاب و توان ایستادگی دارند؛ این اراده، ایمان و اعتقاد به حق و عدالت است که افراد و ملتها را در برابر هر زورگویی و طراحی شوم، تابآور نموده و توان ایستادگی میبخشد.
از این منظر، میراث گرانسنگ سردار سلیمانی منحصر به برنامهریزیهای دقیق عملیاتی و پیروزیهای میدانی نبود؛ او با نگاهی استراتژیک و فراملی، گفتمان مقاومت را از حصار مفاهیم نظری و شعاری خارج ساخت و آن را به یک قدرت ملموس، موثر و دگرگونکننده معادلات در جغرافیای حساس و پرالتهاب خاورمیانه تبدیل کرد؛ او ثابت کرد مقاومت یک «انتخاب» استراتژیک و تنها راه ممکن برای ملتهایی است که کرامت خود را بر هر چیز دیگری مرجح میدانند.
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان یک دیپلماسی مقاومتمحور، همواره کوشیده است پیام عدالتخواهی، استکبارستیزی، دفاع از حقوق محرومان و ملتهای تحت ستم را که شالوده و جوهره گفتمان مقاومت است، با زبانی دقیق، مستدل، متقاعدکننده و در چارچوب اصول حقوق بینالملل به گوش جامعه جهانی برساند.
امروز در برههای حساس از تاریخ جهان که نظم بینالمللی «قانونمحور» به نظم بینالمللی «زورمحور» تغییر شکل داده و تفکر «صلح از طریق زور» بر «صلح از طریق دیپلماسی» غلبه میکند و در یک کلام «قانون جنگل» مجددا بر نظام بینالملل حاکم میشود، ماهیت سلطهستیز و عدالتخواهانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با برجستگی و طنین بیشتر از گذشته، همچنان در مقابل سلطهطلبان زورمحور ایستاده و ندای حقطلبی را زنده نگاه داشته است.
رمز بقا، تاثیرگذاری و موفقیت در این مسیر پرچالش و پرمانع، در یک مفهوم کلیدی و حیاتی نهفته است: مقاومت و تابآوری. بدون استقامت، هیچ آرمان بلند عدالتخواهانهای به مقصد نمیرسد و هیچ حرکتی در برابر استیلاطلبی قدرتهای زورگو دوام نمیآورد؛ بهجرأت میتوان گفت که امروز مهمترین مسئله در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، حفظ، تقویت و عمقبخشی به این تابآوری و استقامت همهجانبه است. اما مهم آن است که مفهوم مقاومت را نباید و نمیتوان تنها در وجه نظامی دید، بلکه تجلیات متفاوت و متنوع آن در حوزههایی، چون اقتصاد مقاومتی، دیپلماسی فعال و هوشمند، پایداری فرهنگی و هنری، پیشرفت علمی و فناوری، قدرت نرم و رسانهای و دیگر حوزهها، باید با رویکردهای خلاقانه و متناسب مورد توجه قرار گیرد.
مقاومت اقتصادی به معنای کاهش وابستگی، تقویت تولید داخلی، توسعه روابط اقتصادی، متنوعسازی منابع و عبور از اقتصاد تکمحصولی است؛ مقاومت فرهنگی به معنای صیانت از هویت، مقابله با تهاجم نرم و تولید علم و اندیشه بومی است و مقاومت در عرصه دیپلماسی، به معنای عدم انحراف از منافع و اهداف ملی بهرغم همه فشارها و مشکلات و هوشمندی در تعامل، تلاش برای شکستن انحصار ارتباطی و ارائه روایتی مستند و قانعکننده از مواضع حقمحورانه خود به جهانیان است.
این نگاه جامع، مقاومت را از یک استراتژی صرفا دفاعی به یک الگوی پیشرونده و سازنده برای توسعه ملی و تاثیرگذاری منطقهای ارتقا میدهد.
قلب تپنده، کانون اصلی و محور اخلاقی کل جریان مقاومت، بدون تردید، مقاومت در برابر اشغالگری تاریخی، توسعهطلبانه و نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است. این مقاومت، پاسخی مشروع، قانونی و انسانی به دههها اشغال زمین، آوارگی ملت، نقض نظاممند و فاحش حقوق بشر، کشتار کودکان، تخریب خانهها و اعمال سیاستهای آشکار آپارتاید است.
تجربه تاریخ معاصر به روشنی نشان داده است که هیچ ابتکار و گزینهای بدون وجود یک قدرت بازدارنده مردمی و میدانی راه به جایی نبرده و نخواهد برد؛ امروز مقاومت فلسطین، بهویژه با تکیه بر توان خود، از یک کنش محلی و انفرادی فراتر رفته و به یک بازیگر تعیینکننده، اثرگذار و تغییردهنده معادلات امنیتی و سیاسی در کل منطقه تبدیل شده و توهم شکستناپذیری رژیم صهیونیستی را برای همیشه باطل کرده است.
جمهوری اسلامی ایران به حمایت اخلاقی، سیاسی و قانونی خود از گفتمان مقاومت ادامه خواهد داد؛ برخلاف بسیاری از تصورات که آینده منطقه را با سلطه بیچونوچرای رژیم صهیونیستی ترسیم میکنند، واقعیتهای منطقه و جهان نشان میدهد که مقاومت به یک واقعیت ژئوپلیتیک انکارناپذیر و یکی از بازیگران اصلی و اثرگذار در شکلدهی به نظم آینده خاورمیانه تبدیل شده است؛ نظمی که باید مبتنی بر اراده آزاد مردم منطقه، احترام به حاکمیت ملی کشورها، عدالت و همکاریهای دوجانبه و چندجانبه باشد، نه بر اساس تحمیل، زورگویی و طراحی قدرتهای فرامنطقهای.
در این مسیر طولانی و پرافتخار، راه شهید سلیمانی، راه عقلانیت، ایثار، تدبیر و مقاومت فعال و هوشمند، چراغ هدایت و نقشه راه ماست؛ ما با اقتدا به این اسوهها، با اعتماد به خدا و تکیه بر قدرت مردم، مسیر خود را ادامه خواهیم داد.
.

















































