فرش، یک قرار جمعی است؛ اجتماعی از گرهها که به تقدیری جمعی شکل دادهاند. نام این تقدیر جمعی یا عنصر پیونددهنده ارکان فرش را چه میتوان گذاشت؛ هارمونی، ترکیببندی، ذائقه جمعی یا هویت؟ اصلا رنگها و نقشها چگونه کنار هم مینشینند و به یک کل شکل میدهند؟ کمی که با این پرسشها به فرش فکر کنیم، درمییابیم پای مفهومی وحدتبخش در میان است و به نوعی داریم درباره نوعی زمینه یا کانتکست حرف میزنیم.