روایت انداختن سهفروند میراژ عراقی بدون شلیک یک موشک و فشنگ/احمد مرادی چرا خیانت کرد؟
من شل میچرخیدم. اینها هم موشک میزدند. کابین عقب افچهارده عقب هواپیما را کامل میبیند. اینطور بود که آقای جراح میگفت «بت سیکس!» و من بِرِیک میکردم. دوباره شل میکردم که بعدی بیاید. دوباره «بت سیکس» و دوباره بریک! اینها هم به هواپیما فشار میآوردند و بنزین میسوزاندند. من هم راحت گردش میکردم که در دم من قرار بگیرند و موشک بزنند.