ما ایرانیان (البته به حق) به وقاحت همسایگان در جعل نام تاریخی برای خلیج فارس یا مصادره برخی مشاهیر تاریخ و فرهنگ از سوی همسایگان معترض هستیم

این توصیه پزشکیان که در زمستان برای صرفه‌جویی در انرژی در منزل لباس گرم بپوشید، سخن کاملا منطقی و درستی است اما عده‌ای شهروند به غایت بی‌کیفیت و همیشه

فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «چیزی که در امروز ایران جرات و جسارات فراوان می خواهد نه نقد حکومت و دولت بلکه نقد برخی کنش های غیرمسئولانه مردم و خرده فرهنگهای ساکن ایران است وگرنه چند متلک مجازی به رئیس جمهور و نماینده و وزیر که نه نقد است و نه مطالعه و

فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «وراجی با نقادی و دیالوگ سیاسی متفاوت است. فرد وراج، مُهمل باف است و در هر زمینه ای بدون داشتن علم و آگاهی کافی و بدون اینکه امکان سنجش صدق و کذب گزاره‌هایش وجود داشته باشد، داد سخن سر می دهد و تصور می کند که صاحب خرد

این استعمار رسانه‌ای به گونه ای است که فرد تحت استعمار، تعصبش روی پرچم و فرهنگ و سبک زندگی و زبان آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها بیشتر از خود مردم آن کشورهاست.

پیر شدن در جهان صنعتی امروز حکایت غریب و غمناکی است. پیر شدن در جهان تکنولوژی زده امروز دیگر چرخه طبیعی حیات و رسیدن به نهایت بلوغ و کمال انسانی

فرهاد و داریوش و فریدون فروغی روی این موج موازی با حرکات چریکی خونین، آوازهای خود را سردادند

نویسندگانی هستند که سیاست در کارهای‌شان خیلی پررنگ است، آن‌ها ادبیات سیاسی خلق می‌کنند، اما آن‌چه نمی‌شود انجام داد، سیاست ادبی است. اگر اساسا می‌خواهید

فرهاد قنبری از کاربران فضای مجازی در مطلبی به دلایل عمر بیشتر روحانیون نسبت به سایر اقشار پرداخت.

در این زمینه باید به خاطر داشت که وقتی در دولت سخن از سن اعضاء دولت گفته می شود منظور داشتن روحیه نوگرایی و درک روح زمانه جدید و فهم بهتر مناسبات اجتماعی

برای من همکاری با شهریار در آلبوم Cine-mot اتفاق بزرگ و افتخارآفرینی بود؛ کسی که کلام آثار ماندگاری را برای خوانندگانی همچون فرهاد مهراد، فریدون

پیام بزرگ چخوف دعوت انسان‌ها به نگاه در صورت دیگری، دیدن خطوط رنج در چهره دیگری و پذیرش دیگری و درک درست زندگی و خوب زیستن و گریز از کوته نگری و

فرهاد قنبری بخشی از متن کتاب حکایت حال (گفتگو با احمد محمود) را در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است که متن کامل آن را در ادامه می خوانید.«در ایران کمتر خانواده‌ای را می‌شود یافت که زخم سیاست نخورده باشد. ببینید، مهاجرت‌ها، تبعید‌ها، در‌به‌دری‌ها، همهٔ این‌ها نشانهٔ نوعی سیاست حاکم بر جامعهٔ ما است و

فرهاد قنبری، در کانال تلگرامی خود نوشت:«نظرات ما از پرسه‌زدن در شبکه‌های اجتماعی سرچشمه می‌گیرند، نه مطالعه کتاب‌ها، این تقلید از دانایی، در واقعالگوی جدید نادانی است» (کارل گرینفلد) اتفاق جدیدی که دو دهه اخیر رخ داده و آسیب بسیار فراوانی به جوامع در حال گذاری مانند ایران (که هنوز درگیر گذار از سنت و

هر تفکر و نگاهی اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب و سلطنت‌طلب و چپ و راست و مشروطه‌خواه و جمهوری‌خواه و...، را با تمام اختلاف‌نظرها باید به رسمیت شناخت،

بررسی کارنامهٔ روشنفکران و فعالین سیاسی ایرانی دههٔ چهل و پنجاه بدون شناخت و در نظرگرفتن مسائل و واقعیت‌های جهانیِ آن روز شناختی ناقص است.

فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «تا چند دهه پیش و تا قبل از اختراع و همه گیری تلویزیون و سینما، عمده سرگرمی مردم جمع شدن در قهوه خانه ها و شب نشینی ها و گوش سپردن به داستان هایی (نَقل ها) بود که برخی افراد (نقال‌ها) تعریف می کردند.نقالها احترام زیادی میان مردم

کی از معضلات اساسی بشر امروزی این نیست که چرا افراد اینگونه یا آنگونه فکر می کنند، بلکه مسئله این است که چرا افراد اصلا فکر نمی کنند؟ انسان امروزی در هجوم

بسیاری از شبه‌روشنفکران، فعالین سیاسی و روزنامه‌نگاران ما به مانند سلبریتی ها به علت فقر تئوریک، عدم آشنایی صحیح با مفاهیم و فلسفه سیاسی (چه کلاسیک و چه

فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «بلوغ در انسان به دو صورت اتفاق می‌افتد. یکی به‌صورت «بلوغ جسمی» است و دیگری به‌صورت «بلوغ ذهنی و فکری».بلوغ جسمی در سن و سال خاصی برای همهٔ انسان‌ها اعم از زن و مرد با تغییراتی در ویژگی‌های ظاهری و صدا و امثالهم ایجاد می‌شود.اما بلوغ اصلی انسان

شرایط به گونه ای است که طیف وسیعی از جوانان در تلاشند تا به یکدیگر ثابت کنند که به «هیچ چیز اعتقاد ندارند» و از خانواده و جامعه و جبر جغرافیایی و همه

برترین‌ها ستاره نیک‌نژاد نوشت: به قول شهیار قنبری در ترانه‌ای که فرهاد می‌خواند: شنبه روز بدی بود، روز بی‌حوصله‌گی/ وقت خوبی که می‌شد غزلی تازه بگی. تازه جمعه هم روز خوبی نبود. حرف تازه‌ای نداشت. هر چی بود، پیشتر از اینها گفته بود. این هم روایت سال 1402 ماست. سالی که برایمان جز دلتنگی

فرهاد قنبری طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: به عقیده هانا آرنت نظام‌های توتالیتور مناسک و آیین‌های ملی و مذهبی را برای انقیاد بیشتر توده‌ها به عاریت می‌گیرند و از آنها ابزاری برای سرکوب فراهم می‌سازند. آرنت می‌گفت کنش اخلاقی در چنین مواقعی این است که در جشن‌های ملی به جای شادی و تبریک،

به قول شهیار قنبری در ترانه‌ای که فرهاد می‌خواند: شنبه روز بدی بود، روز بی‌حوصله‌گی/ وقت خوبی که می‌شد غزلی تازه بگی. تازه جمعه هم روز خوبی نبود. حرف تازه‌ای نداشت. هر چی بود، پیشتر از این‌ها گفته بود. این هم روایت سال ۱۴۰۲ ماست.

تصویر بنری خیابانی مربوط به تبریک ماه رمضان با شعری از شهیار قنبری (ترانه‌سرای مشهور) که با صدای فرهاد مهراد در تاریخ موسیقی ایران جاودانه شده است را مشاهده کنید.

تصویر بنری خیابانی مربوط به تبریک ماه رمضان با شعری از شهیار قنبری (ترانه‌سرای مشهور) که با صدای فرهاد مهراد در تاریخ موسیقی ایران جاودانه شده است را مشاهده کنید.

در ایران امروز با دو طبقه فکری بزرگ مواجه‌یم که سال به سال در حال فاصله گرفتن بیشتر از یکدیگر هستند و حاملان این دو نگاه بااینکه ممکن است در همسایگی