کلاه سر خودتان نگذارید!

روزی امام جمعه یکی از شهرستانها به یکی از اطرافیانش گفت: برای چند روز آینده، جلسه ای تشکیل دهید و از بازاریان شهر دعوت کنید تا با هم مجلس انسی داشته باشیم و...
روز موعود فرا رسید …

روزی امام جمعه یکی از شهرستانها به یکی از اطرافیانش گفت: برای چند روز آینده، جلسه ای تشکیل دهید و از بازاریان شهر دعوت کنید تا با هم مجلس انسی داشته باشیم و...

روز موعود فرا رسید و امام جمعه ضمن تقدیر و تشکر از رعایت عدالت و انصاف و توجه به لقمه حلال بازاریان شهر به آنها گفت: الان فصل پاییز است. کشاورزان روستاهای اطراف محصولاتشان را فروخته اند و برای خرید زمستان نزد شما می آیند. مراقب باشید که کلاه سرتان نرود!

بازاریان شهر از این سخن امام جمعه تعجب کردند و بعضی از محتکران و کم فروشان و گرانفروشان به همدیگر گفتند: مثل اینکه آقا خبر ندارد! تازه «بره کشان» ما در این موقع است که روستایی هایی که خبر دقیق از قیمت ها ندارند، برای خرید به بازار می آیند و...

آقا نگاهی به جمع حاضر انداخت و لبخندی زد و گفت: می دانم بعضی از آقایان از این حرف من تعجب کردند، اما می خواهم در این باره توضیح دهم.

همه گفتند: بفرمایید!

امام جمعه گفت: در این روزها، روستایی هایی برای خرید و فروش به نزد شما می آیند که ممکن است بیشتر آنها از قیمتها و نرخها اطلاع چندانی نداشته باشند.و بعضی از آقایان وسوسه شوند که خدای نکرده کم فروشی یا گرانفروشی یا غش در معامله کنند و...

بدانید که اگر گرفتار چنین کاری شوید، کلاه سر خودتان گذاشته اید نه آن افراد ساده و بی غل و غش!

یکی از بازاریان مسن در حالیکه دو زانو نشسته بود گفت: چطور چنین چیزی ممکن است؟

آقا گفت: برای اینکه انسان هر کاری کند به خودش می کند: هر ظلمی، فسادی، گرانفروشی یا کم فروشی و غشی انجام دهد در حق خودش کرده چون بعداً باید مجازات اینها را تحمل کند و... یکی دیگر از بازاریان گفت: از قرآن مجید نشانه ای و آیه ای در این باره می آورید؟

امام جمعه گفت: احسنت! این خوب چیزی است که از قرآن کریم دلیل می خواهید. خداوند متعال در موارد متعدد به این حقیقت اشاره فرموده است مثلاً در آیه ۷ سوره اسرا می فرمایند: ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتهم فلها...

اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می کنید و اگر بدی هم (به کسی) کنید، بازهم به خودتان (در حقیقت بدی) می کنید و...

بازاریان به هم نگاهی کردند و خاموش شدند و امام جمعه زیر لب گفت:

... امت اسلام از یک پیکرند. / باگذشت و عاشق همدیگرند

جان هر یک جان شیرین همه است

فارغ از کید و فریب و همهمه است.. (۱)

۱) مثنوی گل روی خدا ـ ص ۷۱

عباسعلی کامرانیان