جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فقط شش ماه زمان لازم است


فقط شش ماه زمان لازم است

● مروری بر رمان «چرخ دنده ها»
همه مشکل با «فیلم هندی» شروع شد؛ فیلم هندی که در آن فیلمساز فقط برای رساندن عاشق و معشوق به همدیگر، از هر ابزاری استفاده می کند و کاری ندارد به اینکه …

مروری بر رمان «چرخ دنده ها»

همه مشکل با «فیلم هندی» شروع شد؛ فیلم هندی که در آن فیلمساز فقط برای رساندن عاشق و معشوق به همدیگر، از هر ابزاری استفاده می کند و کاری ندارد به اینکه چرا باید اتفاق های نادری در زندگی شخصیت های فیلمش بیفتد که آنها روبه روی هم قرار بگیرند. مهم فقط این است که دو نفر آدم، در موقعیتی عجیب و حتی باورنکردنی به هم برخورد کنند. با همین پیش زمینه ذهنی است که سال هاست وقتی تصادف وارد یک داستان معمولی می شود، یا نویسنده یی تصمیم می گیرد از «تصادف» به عنوان یک عنصر روایی استفاده کند، ما ناگهان یاد فیلم هندی می افتیم و تصادف های بی معنی اش، این گونه است که تلاش نویسنده پیشاپیش در ذهن ما بر باد می رود. در این میان اما حساب نویسنده یی که تکلیف اش را با خواننده از همان ابتدا روشن می کند، جداست. امیر احمدی آریان در همان صفحات ابتدای رمانش «چرخ دنده ها»، تکلیف خواننده را روشن می کند. داستان، داستان تصادف است، به همان صراحتی که در رمان به آن اشاره شده، در کنار تاثیر اتفاق های بی ربط جهان بر همدیگر یعنی همان موضوعی که آقای صاد، یکی از شخصیت های رمان «چرخ دنده ها» در ورودش به داستان آن را مطرح می کند. در برزیل سیل می آید و کارخانه یی در ایران تعطیل می شود؛ به همین سادگی. رمان با کنار هم قرار دادن اخبار مهم روز در یک تاریخ مشخص شروع می شود و بعد آقای صاد وارد داستان می شود و در ملاقاتش با آقای سین، شخصیت دوم داستان از همین تاثیر متقابل و باورنکردنی و تصادف حرف می زند. در مسیری کوتاه در تاکسی با آقای سین هم کلام می شود، با حرف های به ظاهر بی منطق اش اعصاب آقای سین را خرد می کند و در نهایت با ایجاد یک سوال در ذهن آقای سین، از تاکسی پیاده می شود. آیا واقعاً همه اتفاق های دنیا، روی همدیگر تاثیر می گذارند؟ حتی اگر ما نفهمیم؟ رمان با برش های کوتاه و سلسله وار، اتفاق های زندگی این دو شخصیت را در یک دوره کوتاه زمانی روایت می کند. خواننده با ماجراهای آقای سین و آقای صاد در روزهای مختلف آشنا می شود. آقای سین کارمندی معمولی و منضبط است که سال هاست زندگی اش روی یک خط صاف، بدون هیچ تغییر و هیجانی پیش می رود. آقای صاد مردی است که می خواهد ناگهان زیر همه چیز زندگی اش بزند. از زنش و زندگی اش خسته شده و بچه اش را هم فدای این خستگی می کند. یکی در تهران و دیگری در اهواز درگیر زندگی خودش است. آقای سین مثل همیشه سر کار می رود و خط صاف زندگی اش هیچ انحنایی برنمی دارد و در همان لحظات آقای صاد مشغول فریاد زدن و یقه مردم را گرفتن و دنبال کردن دخترها در خیابان است. ماجراهای زندگی این دو نفر در دو زمان ۱۸ اسفند و ۱۸ شهریور روایت می شود. و در میان همین روایت ها و آشنا شدن خواننده با ریزترین زوایای زندگی این دو شخصیت است که کم کم تصادف هم منطق خودش را بر سیر وقایع تحمیل می کند؛ آنقدر که خواننده دیگر وقتی آقای سین بعد از شش ماه که از دیدار اتفاقی اش با آقای صاد گذشته، به دست او کشته می شود، تعجب نمی کند. بعد از آن رفت و آمد زمانی شش ماهه است که داستان، داستان آقای صاد، بعد از دو قتل می شود. آقای صاد که در ابتدای رمان مردی است با افکاری پیچیده و جذاب که به نظر می رسد فقط پی یک گوش شنوا برای فرضیه های عجیب اش می گردد، در یک سوم پایانی داستان، می شود قاتلی فراری که عذاب وجدان، کابوس و روان پریشی یک لحظه هم رهایش نمی کند. در فصل پایانی رمان «موخره یی برای آقای صاد»، ریتم داستان تند می شود، اتفاق ها، تصادف ها و کنش ها و واکنش های آقای صاد آنقدر ناگهانی است که خواننده ممکن است پیش از آنکه بفهمد، به پایان داستان برسد و در همین بستر است که نویسنده در صحنه پایانی داستان، ضربه نهایی را با شدت و سرعت تمام به خواننده می زند. آقای صاد تا پیش از آن هم برای خواننده پیش بینی پذیر نبوده؛ چه آن زمان که برای ارضای یک میل درونی دختری را در خیابان دنبال می کند و ناگهان او را به قتل می رساند، چه در صحنه پایانی که با شیوه یی منحصر به فرد خودش را تمام می کند. از این نظر، پایان بندی این رمان، نسبت مستقیمی دارد با گستره یی از تصادف ها، تاثیر اتفاق ها و اخبار دنیا بر هم و حتی پیش بینی ناپذیر بودن شخصیت اصلی یعنی آقای صاد و در همین فضای نخست عجیب و سپس مالوف است که خواننده ناگهان در همان چند سطر آخر شوکه می شود و با همان شوک، داستان تمام می شود. رمان کوتاه «چرخ دنده ها» را می شود در یک نشست خواند، آن را تمام کرد و از آن لذت برد. اما اگر برای امیر احمدی آریان، توقف خواننده بر اثر و اثرگذاری مضمون رمان بر ذهن خواننده مهم باشد، احتمالاً نمی توان به او چندان امیدواری داد.

مریم مهتدی



همچنین مشاهده کنید