شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سیر قهقرایی سالک


سیر قهقرایی سالک

روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد …

روزی رسول اکرم(ص) با اصحابشان در مسجد نشسته بودند ناگهان صدایی هول انگیز شنیده شد، مثل اینکه جسم بسیار سنگینی در قعر چاه عمیقی بیفتد و در و دیوار را تکان بدهد که سبب وحشت افراد حاضر در مجلس شد! رسول خدا(ص) فرمود: فهمیدید این صدا از چه بود؟ گفتند: نفهمیدیم، خدا و رسولش اعلمند. فرمود: سنگی بود که از طبقه اعلای جهنم پرتاب شد و هفتاد سال بود که راه می پیمود و الآن به قعر جهنم رسید.

این صدا از افتادن آن سنگ در قعر جهنم بود. هنوز کلام پیامبر(ص) تمام نشده بود که صدای گریه و شیون از خانه یک مرد منافق جنایتکار که در همسایگی مسجد بود بلند شد. معلوم شد آن مرد در همان ساعت مرده و هفتاد سال هم داشته است، و آن سنگ جهنم، همین آدم منافق بود که هفتاد سال با اعمال و اخلاق ناپاکش راه جهنم را می پیمود و در این لحظه به قعر جهنم رسیده بود!!

گاهی که خدا مصلحت بداند بعضی از صحنه های عالم آخرت را در همین دنیا و مناسب با شرایط اهلش، به چشم و گوش برخی از افراد مستعد می رساند که تنبهی پیدا کنند. البته همه کس آن صداها را نمی شنوند و آن چهره ها را نمی بینند.(۱)

۱) صفیر هدایت، آیه الله ضیاءآبادی، جزوه توبه



همچنین مشاهده کنید