شعر چیست و بعد از پنجاه سال

● شعر چیست؟
نمی‌دانم از شعر چه می‌خواهم اما خوب می‌دانم
لحظه‌یی خود را
سرگرم نازک‌اندیشی‌های شاعرانه نکرده‌ام.
و هرگز جامه‌ی گزمه‌یی فضول را
بر تن نکرده‌ام
هرگز نخواسته‌ام …

شعر چیست؟

نمی‌دانم از شعر چه می‌خواهم اما خوب می‌دانم

لحظه‌یی خود را

سرگرم نازک‌اندیشی‌های شاعرانه نکرده‌ام.

و هرگز جامه‌ی گزمه‌یی فضول را

بر تن نکرده‌ام

هرگز نخواسته‌ام گزمه‌یی سمج

و خبرچینی فضول باشم که

حتا می‌خواهد به ژرفای نگاه مردم

سرک بکشد.

هیچ گاه از شکوفه‌ها بازجویی نکرده

و اسرارشان را بر ملا نخواهم ساخت.

در جست‌وجوی تاریخچه‌ی سینه‌بند زنان

خود را فرسوده نخواهم ساخت.

و یا مانند همه‌ی شما

هرگز گستاخانه با صدای بلند خود

آرامش و هیجان موسیقی

پراکنده در فضا را

از هم نخواهم درید

تا پرسیده باشم:

او کیست؟

نمی‌دانم

نمی‌دانم در ژرفنای وجودم چه می‌گذرد؟

اما خوب می‌دانم بسیار خرسندم

که ایستا و متروک نیستم

که هر لحظه از جنونی به جنونی

و باز از آن جنون

به جنونی دیگر سفر می‌کنم

بعد از پنجاه سال

مسافری را می‌مانم

که جاده‌های پشت‌کرده به شهر را می‌جویم

تا با گام نهادن بر آن‌ها

تمام لذت شهری را پشت سر خود جا بگذارم

سخنوری دیگر رسم من نیست

و مشتاقانه به دنبال گشودن زبان سکوت‌ام

و دوست‌تر دارم که در آسمان انتقال مفاهیم

کبوتر علائم را به پرواز در آورم

و الفاظ را در قفس پر ببندم

در این هنگام سرزمین‌ام را

در میان شعله‌های آتش می‌بینم

و تمامی اوزان شعری

و همه‌ی شعرها و نثرها را سوخته می‌بینم

بهترین ترانه‌ها خاکسترنشین شده

و تو نیز دیگر تو نیستی

بلکه چونان نخل سر به فلک کشیده‌ای

در میانه‌ی این شور سوختن کاکل به آسمان می‌سایی

من نیز فارغ از همه

لب‌خوانی تو را برای آغاز پنجاه سالگی برگزیده‌ام

و تمامی سطرهای کتاب کودکی‌ام

و تمامی پاراگراف‌های خاطرا‌ت‌ام را

بر لبان‌ات می‌خوانم

رضا انصاری‌راد