چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بایسته‌های تحول


تغییر و پیامد مثبت آن تحول، در تمامی ادوارحیات فردی، اجتماعی و سازمانی انسان‌ها، یكی از اصلی‌ترین محورهای توجه و جنجالی‌ترین موضوعات موثر در ادامه بقای هدفمند بوده است. …

تغییر و پیامد مثبت آن تحول، در تمامی ادوارحیات فردی، اجتماعی و سازمانی انسان‌ها، یكی از اصلی‌ترین محورهای توجه و جنجالی‌ترین موضوعات موثر در ادامه بقای هدفمند بوده است. سال‌هاست كه در بسیاری از نوشتارها و گفتارهای دولت‌مردان، اندیشمندان، نظریه‌پردازان و دست‌اندركاران جوامع گوناگون - فارغ از تفاوت‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنها - با تعاریف، برداشت‌ها، نظریه‌ها، راهكارها و روش‌های مختلف مدیریت تغییر، آشنا شده و تمام یا بخشی از آنها را در مواضعی خاص از زندگی فردی یا سازمانی خود آزموده‌ایم. درواقع، امروزه حتی درگروه‌های سنتی مقاوم در برابر هرگونه تغییر نیز كمتر كسی را می‌توان یافت كه به جبر ناگزیر و گریز ناپذیر تغییر، معتقد نباشد. مشكل اساسی، شیوه تبیین، برنامه‌ریزی فرایند، زمان وسرعت جاری‌سازی، نوع پایش نتایج و نحوه ارتقای پیامدهای مطلوب تغییر است.

حد لزوم تغییر، ناشی از شدت نیاز سازمان به یافتن راه‌حل‌های اثربخش در زمینه برون‌رفت از بحران است. هرنوع وضعیت نامطلوب، اگر ناشی از تاثیر عوامل خارج از اختیار و كنترل انسان‌ها نباشد، حاصل نگرش، عملكرد و ارزیابی نادرست و یا غیر منطبق ما با شرایط موجود بوده وشكی نیست كه نمی‌توان با وفاداری محض به پارادایمی كه خود پدیدآورنده مشكل بوده است، تغییری نتیجه‌بخش را امید داشت. مسئله مهم این است كه درجهان بشدت رقابتی و بسرعت متغیر كنونی، به حسگرهایی نیرومند درحوزه مدیران ارشد و میانی سازمان‌ها نیاز است تا بدون تعصب نسبت به داشته‌ها و شیوه‌های آزموده خویش و به‌دور از پایبندی سرسختانه به حفظ موجودیت و موقعیت كنونی، با شناسایی نخستین نشانه‌های افول شاخص‌ها، راه‌های پیشگیری از سقوط آتی را برای تمامی سطوح سازمانی و دیگر ذینفعان بقای سازمان، تبیین كنند.

باور عمومی به لزوم تغییر، یكپارچگی درارائه آموزش‌های لازم، تصمیم‌گیری جمعی، همسویی در اقدامات سازمانی، مسئولیت پذیری هرچند كوچك در تحقق مراحل مختلف برنامه تغییر، پایش شاخص‌های نوین و ...، از جمله موارد مهمی هستند كه تغییر را - حتی اگر بسیار سریع و بزرگ باشد - برای تمامی افراد سازمان به الزامی تعیین كننده، قابل فهم، قابل پذیرش و قابل تحقق تبدیل خواهدكرد.

ناگفته نماند كه شرایط تغییر، بایدی حتمی و مسلم است كه حتی اگر خود را با ندیدن و باورنكردنش بفریبیم، سرانجام، بی‌توجه به آمادگی، پذیرش و مقاومت ما، رخ می‌نمایاند. حال اگر به تغییر به عنوان فرصتی برای بهسازی پارادایم‌ها، ارتقای دانش و مهارت و نیز عامل سرامدی فردی و سازمانی خود بنگریم، بقا ،كوچكترین نتیجه سودمند و حیاتی آن خواهد بود.



همچنین مشاهده کنید