چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بار دیگر دایی آمد …


بار دیگر دایی آمد …

گوئی سرنوشت به گونه ای برای علی دائی رقم خورد است که هموار باید در حساسترین لحظه ها وارد میدان مبارزه شود به سال ۱۹۹۳ بر می گردیم بازی تیم ملی ایران و عمان در چارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا و همگی شاهد بودیم

گوئی سرنوشت به گونه ای برای علی دائی رقم خورد است که هموار باید در حساسترین لحظه ها وارد میدان مبارزه شود به سال ۱۹۹۳ بر می گردیم بازی تیم ملی ایران و عمان در چارچوب بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا و همگی شاهد بودیم که ایران علی رغم حمله های بسیار و در مقابل دیدگان تماشاگران مشتاقش قادر نیست که عمان را مغلوب کند تابلوی تعویض بلند می شود و علی دائی وارد زمین می شود دائی جوانی جویای نام و تازه در مسابقات باشگاههای تهران با بانک تجارت نامی به هم زده او در چند دقیقه حضورش یک بار توپ را به تیر می کوبد اما چاره ساز نیست .. بار دیگر به تونل زمان می رویم در ادامه همان مسابقات و در مرحله دوم انتخابی است تیم ایران دروازه بان ندارد و روی نیمکت هم علی پروین تسلیم به قدرت حریفانش می نگرد و باز تنها علی دائی باید جور همه تیم را بکشد و او می تواند به همت جوانی و جویای نامی برد در برابر ژاپن و کره شمالی را برایمان به ارمغان آورد ولی ایران نمی تواند موفق شود و از همان موقع رسم می شود که دائی یک تنه همه کار بکند در بازیهای جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ بار دیگر او شاهکار می کند و دروازه حریفان ایران را گل باران می کند و اوج کار او در بازی با کره جنوبی است اما بازی نیمه نهائی با عربستان و سر مربی باهوش آنها وینگادا می رسد همه انتظار دارند

او بار دیگر یک تنه ایران را به فینال برساند اما او در دام تاکتیک عربها می افتد و در جنگ پنالتی هم ناموفق است سالها می گذرد و همه از او انتظار دارند و او باید جور همه را بکشد جور ندانم کاری در سیستم مدیریت فوتبال و بی برنامگی و عدم سرمایه گزاری و افول فوتبال ایران … و هرگاه موفق نشود اولین قربانی است و این قربانی شدن او تا به آنجا پیش می رود که آقای گل جهان و کسی که بیشترین تعداد گل ملی را در تاریخ فوتبال جهان به ثمر رسانده است بدون بازی خداحافظی عذرش از تیم ملی خواسته می شود و و داع تلحی با تیم ملی می کند وهمانند خیلی از قهرمانان ما که هیچگاه فوتبال ما نتوانست مطابق لیاقتشان با آنها وداع باشکوهی داشته باشد دائی می رود اما هنوز مدتی نگذشته است که بار دیگر به صحنه فوتبال و این بار با پیراهن مربیگری باز می گردد داستان مربیگری او هم چون بازیگریش شروع توفانی دارد و در اولین سال مربیگری در سایپا قهرمان لیگ می شود و بار دیگر از او توقع زیاد می رود و به یک باره سر مربی تیم ملی ایران می شود بی آن که حتی او را بسنجند که آیا قادر است که از مقام قهرمانی خود دفاع کند قبای سرمربیگری تیم ملی را بر او می پوشانند بی آن که در کوره تجربه آبدیده شده باشد و یا این که کسی بسنجد که آیا او توانائی مربیگری را دارد و یا باید چون مردانی نظیر بکن بائر و میشل پلاتینی و پله و بابی چارلتون و جرج بست و اریک کانتونا و…به دنبال فعالیت غیر مربیگری در فوتبال باشد و او سر مربی تیم ملی می شود و سرنوشت مربیگری او خیلی تلخ در تیم ملی به پایان می رسد بعد از بازی با عربستان سعودی و با اولین باخت رسمی در چارچو ب مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ در همان ورزشگاه و به دستور بالا سری ها ! از کار برکنار می شود و وداعی سخت تلخ و غیر قابل احترام دارد و پرونده مربیگری او در تیم ملی هم این گونه بد تمام می شود و چون حکایت بازیگریش در تیم ملی وداع تلخ به پایان می رسد ده ماه دائی به سکوت می گذراند و هیچ گونه مصاحبه ای نمی کند و از او نقل قول می شود که دیگر به فوتبال نامرد بر نمی گردد و… اما بار دیگر در شهر شایعه می شود که او قرار است سرمربی تیم پرسپولیس شده و کرانچار برای همیشه از این تیم برود سوال این است که چرا حالا باید علی دائی به پرسپولیس بیاید ؟

شرایط این تیم در جدول لیگ به گونه ای نیست که کسی از دائی بتواند به صورت منطقی انتطار قهرمانی داشته باشد اما مگر می توان این صحبت را در برابر دو آتیشه ها و تیفوسی های پرسپولیس نمود ؟ اگر دائی با پرسپولیس نتیجه نگیرد آیا بار دیگر فریاد حیا کن و رها کن را نخواهیم شنید ؟سوال بعدی این است که دائی در عرض این ده ماه چه تازه های مربیگری را آموخته و دارای چه تجربه افزون تری نسبت به زمان مربیگری در تیم ملی گشته که سکان تیم پرسپولیسی به او داده می شود که نه چون تیم ملی است که دغدغه عدم نیروها را نداشته باشد و نه چون سایپا است که بی حاشیه و سرو صدا بتوان در آن کار کرد و نتیجه گرفت آیا قرار است که برای بار سوم دائی را قربانی کنند ؟ یعنی قرار است که چون زمان بازیگریش آن گونه بی حرمت از تیم ملی کنار گذاشته شود و یا چون دوران مربیگری در تیم ملی آن گونه نابخردانه و شتاب زده کنارش نهند و تمامی کاسه کوزه های شکست را بر سر او بشکنند ؟ براستی می خواهیم علی دائی را برای همیشه به دور از فوتبال بگذاریم و یا این که همین امروز توقع منطقی از او را بیان می کنیم ؟ دائی می داند سالها است که بسیاری از کسانی که همواره با شکستهای فوتبال ما جایگاههای مدیریتی علی رغم نامدیرتیشان خدشه دار نشده پشت او سنگر گرفته اند آیا بار دیگر او بازی می خورد اجازه می دهد که اعتبار او را بیشتر خدشه دار کنند ؟ به انتظار می نشینیم