چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت اصالت وجود


اهمیت اصالت وجود

یکی از مسائل بسیار مهمّ فلسفی که بطور صریح و روشن برای اوّلین بار در حکمت متعالیه طرح شد,مسأله اصالت وجود یا ماهیت است, این مسئله پیش از صدر المتألهین و میرداماد به شکل صریح در هیچ یک از منابع فلسفی مطرح نبود

یکی از مسائل بسیار مهمّ فلسفی که بطور صریح و روشن‏ برای اوّلین بار در حکمت متعالیه طرح شد،مسأله اصالت وجود یا ماهیت است، این مسئله پیش از صدر المتألهین و میرداماد به شکل صریح در هیچ یک از منابع فلسفی مطرح نبود. بنگرید به مجموعه‏آثاراستاد شهیدمطهری، ج‏۹، ص: ۶۰

او بود که برای نخستین بار این بحث را به صورتی منطقی طرح کرد و با اثبات اصالت وجود، نتائج بسیار ارزشمندی را از آن استنتاج کرد. اصالت وجود در ساختار نظام فلسفی او- موسوم به حکمت متعالیه- نقش مهمّی را ایفا کرد و رهاوردهای گرانسنگی را به همراه آورد و پذیرش بسیاری از آرای وی مبتنی بر پذیرش اصالت وجود می باشد.

سید حسین نصر می گوید:

اهمیت سر اصالت وجود را در حکمت متعاله بیش از آنکه بتوان باید مورد تأیید قرار داد و این آیین بر اساس بینش اشراقی تازه ای از حقیقت به نوبه خود رکن اصلی مابعد الطبیعه ملاصدرا شد،آیینی که او کوشید بطور منطقی به اثبات آن بپردازد و اساس استدلال بسیاری از جنبه های دیگر تعالیم او را تشکیل داد.اصالت وجود چهارچوب ارسطویی فلسفه قدیم اسلامی را دگرگون و موضوع مابعد الطبیعه را نه به موجود بلکه به حقیقت وجود فی نفسه تبدیل کرد.اصالت وجود بینش جدیدی از عمیقترین شکل حقیقت را بیان کرد که همه چیز به صورت «حضور» یا «شهود» فعل(کن)«وجود» یا «امر الهی» دیده می شودوبعلاوه ملاصدرا با این اصل توانست رابطه ای را که همه مراتب حقیقت را به یکدیگر می پیوندد،نشان دهد و سرانجام اصل «وحدت وجود» را که کل فلسفه و تمامی عرفان اسلامی را در بر می گیرد،احیا کند. مابعدالطبیعه صدرالدین شیرازی و فلسفه اسلامی در ایران دوره قاجار،مجله مشکوة، پاییز ۱۳۷۰ ، شماره ۳۲

برخی از آرای ملاصدرا که مبتنی بر اصالت وجودند – و موجب تمایز حکمت متعالیه، از حکمت مشاء و حکمت اشراق می شوند- ، به طور اجمالی و فشرده عبارتند از:

● در هستی شناسی:

۱) شدت و ضعف در مراتب وجود و یا در مظاهر وجود(تشکیک در مراتب یا مظاهر که در حکمت متعالیه اولی پلی است برای تبیین و تقریر دومی)،که با فرض اصالت ماهیت - که منجر به کثرت حقیقی بدون داشتن هیچ جهت وحدت می شود- هیچ سازگاری ندارد.

بر اساس تشکیک مراتب وجود(عالم حس و خیال و عقل و عالم اله) همگی یک هرم هستی را تشکیل می دهند که در فوق همه ی آنها خداوند متعال قرار دارد و در تحت همگی ماده اولی.

مسایل مربوط به الهیات بمعنی الاخص از قبیل برهان صدیقین، اثبات توحید ذات،توحید صفات و توحید افعالی،اثبات علم ذاتی حق قبل از خلق،بسیط الحقیقه کل الاشیاء ، و .. همگی متفرع بر اصالت وجود می باشند.

با قبول اصالت وجود و تشکیک در آن،می بینیم که تقریر چگونگی وجود مثل افلاطونی در حکمت متعالیه غیر از آن چیزیست که شیخ اشراق تقریر می کند.

مجعولیت وجود و امکان فقری نیز مبتنی بر پذیرش اصالت می باشند.

۲) اشتداد در مراتب وجود (حرکت جوهری)،که اگر چه بر اصالت وجود و قبول شدت و ضعف در مراتب یا مظاهر آن مبتنیست،اما باید به نوبه خود اثبات گردد،زیرا قبول شدت و ضعف در وجود نتیجه نمی دهد که از مرتبه ای بتوان به مرتبه دیگر راه یافت یا در مظهریت شدت پیدا کرد.

اتحاد عالم و معلوم و اتحاد با عقل فعال ،که را از فروعات حرکت جوهری به حساب آورد،زیرا با قبول این اتحاد اشتداد در نفس را خواهیم داشت.

مسایل مربوط به معرفت نفس از قبیل النفس فی وحدته کل القوی،جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس،مسایل مربوط به معاد جسمانی همگی متفرع بر پذیرش اصالت وجود و اشتداد در آن می باشند.

و بحث حدوث زمانی عالم که مورد بحث فلاسفه و متکلمان بوده است ،با قبول حرکت وجودی قابل.

پذیرش می گردد.

لذا می توان تشکیک وجود و اشتداد در وجود – که هر دو متفرع بر اصالت می باشند- را دو محور اساسی هستی شناسی حکمت متعالیه دانست که بر شالوده اصالت وجود استوارند.

● در معرفت شناسی:

در صورت پذیرش اصالت ماهیت،اختلافی میان ذهن و خارج وجود نخواهد داشت در حالیکه آنچه خارج از ذهن است آثاری دارد که بر آنچه که در ذهن است،مترتب نیست.

اما بر مبنای اصالت وجود این معضل وجود نداشته و هر مرتبه از آن آثار و خصوصیات خود را دارد.

مباحثی همچون نحوه وجود بودن علم،اتحاد میان عالم و معلوم و اختلاف میان حمل اولی و حمل شایع نیز مبتنی بر پذیرش اصالت وجود می باشند.

لذا اصالت وجود در مسایل معرفت شناسی حکمت متعالیه هم نقشی جدی دارد.

ابتنای مسایل فوق الذکر بر اصالت وجود،بر شخصی که اندکی تأمل در حکمت متعالیه داشته باشد،واضح و آشکار است و ما برای اجتناب از تطویل،به همین مقدار اکتفا نموده و طالب مطالب بیشتر به رجوعاتی که ذکر شده است،مراجعه نماید.

سبب پیدایش سوال از اصالت و نحوه رویکرد حکما به این سوال

بعد از پذیرش این مطلب که عقل از یک موجود خارجی دو حیثیت چیستی (ماهیت) و هستی (وجود) را انتزاع می‏کند، این بحث مطرح می‏شود که چون در خارج یک موجود داریم و از آنجا که این دو حیثیت از یک موجود انتزاع می‏شوند، قهرا در خارج یکی از این دو،تحقّق داشته و منشأ آثار خارجی است.لذا دو جریان فکری اصلی در میان حکما به وجود آمده است:

۱) برخی برآنند که ماهیت اصیل و وجود اعتباری است. این قول منسوب به حکمای اشراقی است.

۲) عدّه‏ای نیز- بر عکس گروه اوّل- معتقدند که وجود اصیل و ماهیت امری اعتباری است. این قول اگر چه منسوب به حکمای مشّایی است، امّا نقطه اوج آن در حکمت متعالیه ظهور کرده است.

سه جریان فکری فرعی هم داریم که عبارتند از:

۱) نزاع بر سر اصالت وجود و ماهیت،نزاعی لفظی است،که سید احمد اردکانی بر چنین عقیده ای است.

۲) ماهیت و وجود هر دو بهره مند از اصالتند،منتهی در طول هم ،یعنی وجود و ماهیت هر دو واقعا تحقّق دارند ـ با این تفاوت که «ماهیت» معروض و ملزوم است و «وجود» عارض و لازمه آن. و جعل اوّلاً و بالذات به ماهیت تعلّق می‏گیرد و ثانیا و بالعرض به وجود ـ چه اگر چنین نبود، حمل وجود بر ماهیتْ امکان نداشت.این قولیست که رجبعلی تبریزی و برخی شاگردانش به آن قایل شده اند.

۳) ماهیت و وجود در عرض هم بهره مند از اصالتند که این قول به شیخ احمد احسایی نسبت داده می شود.

محمد هادی توکلی