جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

آیا در هر مرحله استاد و راهنما لازم است؟


آیا در هر مرحله استاد و راهنما لازم است؟
بسیاری از علمای سیر و سلوک عقیده دارند که رهروان راه کمال و فضیلت و تقوا و اخلاق و قرب الی الله باید زیر نظر استادی کار کنند ؛ همان‏گونه که در بحث گذشته از رساله سیر و سلوک منسوب به محقق بحرالعلوم و رساله لب‏اللباب تقریرات مرحوم علامه طباطبایی نقل کردیم که فصل بیست و یکم وظائف سالک الی الله را کار کردن زیر نظر مربی و استاد شمرده ‏اند ، اعم از استادان خاص الهی که پیشوایان معصومند و استادان عام که بزرگان پوینده این راهند.
ولی آگاهان ذی فن هشدار می‏ دهند که رهروان راه تقوا و تهذیب نفس نباید به آسانی خود را به این و آن بسپارند و تا کسی را به قدر کافی آزمایش نکنند و از صلاحیت علمی و دینی آنها آگاه نگردند ، خود را در اختیار آنان قرار ندهند و حتی به ظاهر شدن کارهای خارق‏ العاده و خبر از اسرار پنهانی یا مربوط به آینده و حتی عبور از روی آب و آتش قناعت نکنند ، چرا که صدور این گونه اعمال از مرتاضان غیر مهذب نیز امکان پذیر است.
بعضی از آنان لزوم رجوع به استاد را فقط در ابتدای کار لازم دانسته ‏اند ، اما پس از پیمودن مراحل قابل ملاحظه ‏ای دیگر همراهی آنها را لازم نمی ‏دانند ؛ ولی بهره ‏گیری از استاد خاص یعنی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السلام در تمام مراحل لازم است.
به هر حال، گاه برای لزوم انتخاب استاد و ارشاد کننده طریق ، از آیه :
«فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون ؛ از آگاهان بپرسید اگر نمی ‏دانید!» (سوره انبیاء، آیه‏۷) استدلال کرده ‏اند که سخن از تعلیم می ‏گوید نه از تربیت ؛ ولی از آنجا که تربیت در بسیاری از موارد متکی بر تعلیم است، بی ‏شک باید در این گونه موارد از آگاهان کمک گرفت و این معنی با انتخاب یک فرد خاص برای نظارت بر اعمال و اخلاق او ، تفاوت روشنی دارد.
و گاه در اینجا از داستان موسی و خضر که در قرآن به طور مشروح آمده کمک گرفته می‏ شود ، چرا که موسی با آن‏که پیامبر اولوالعزم بود ، بی ‏نیاز از خضر نبود و بخشی از راه را به کمک او پیمود ؛ آنها می ‏گویند :
طی این مرحله بی ‏همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
ولی با دقت در داستان خضر و موسی ، می ‏توان دریافت که شاگردی موسی علیه السلام نزد خضر ، به فرمان الهی صورت گرفت و برای فراگیری علوم خاصی از اسرار حکمت خداوند در مورد حوادث مختلف این جهان بود ، و در واقع علم موسی علیه السلام علم ظاهر بود (و مربوط به دائره تکالیف) و علم خضر علم باطن بود (و مربوط به دائره فوق تکلیف) (۱) و این مسأله با انتخاب یک استاد خصوصی در تمام مراحل تهذیب نفس و پیمودن راه تقوا تفاوت دارد ، هر چند اجمالا به اهمیت کسب فضیلت از محضر استاد اشاره دارد.
و گاه در اینجا به مسأله لقمان و فرزندش اشاره می ‏شود که این استاد الهی ، اخلاق فرزندش را زیر نظر گرفت و در پیمودن راه کمال به او کمک کرد. (۲)
علامه مجلسی در بحارالانوار در حدیثی از امام علی بن ‏الحسین علیه السلام نقل می‏ کند که فرمود :
«هلک من لیس له حکیم یرشده ؛ کسی که دانشمند و حکیمی او را ارشاد نکند ، هلاک می ‏شود!» (۳)
ولی از مجموع آنچه گفته شد این امر استفاده نمی ‏شود که در مباحث اخلاقی همیشه استاد خصوصی لازم است بطوری که اگر نباشد برنامه تربیت و پرورش اخلاق و تقوا و ادامه سیر و سلوک مختل گردد ، چه بسیارند کسانی که با استفاده از آیات قرآن و روایات اسلامی و کلمات بزرگان در کتب اخلاقی و التزام عملی به آنها ، این راه را پیموده و به مقامات والایی رسیده ‏اند ، هر چند نمی ‏توان انکار کرد که وجود استاد خصوصی و مدد گرفتن از انفاس قدسیه نیکان و پاکان وسیله خوبی برای نیل کمال و طی طریق در کوتاه ترین مدت و حل مشکلات اخلاقی می ‏باشد.
در نهج ‏البلاغه نیز آمده است :
«ایها الناس استصبحوا من شعلهٔ مصباح واعظ متعظ ؛ ای مردم چراغ دل را از شعله گفتار واعظی با عمل ، روشن سازید!» (۴)
ولی متأسفانه در بسیاری از این موارد نتیجه معکوس حاصل شده است ، و افرادی به عناوین مختلف ، خود را به عنوان مربی اخلاق و استاد مقام ارشاد قلمداد کرده ، در حالی که از رهزنان این راه بوده ‏اند و افراد پاکدل و حق طلب را به راه تصوف تا طرق انحرافی دیگر ، و یا خدای نکرده به مفاسد اخلاقی ننگین کشانیده ‏اند ؛ به همین دلیل ، ما به تمام پویندگان این راه هشدار می ‏دهیم که اگر می ‏خواهند استادی برای مسائل اخلاقی انتخاب کنند بسیار با احتیاط گام بردارند و در این انتخاب سختگیر و دقیق باشند و هرگز به ظواهر عمل نکنند و به سوابق اشخاص ، خوب بنگرند و با مشورت با آگاهان دست به چنین انتخابی بزنند تا به مقصود خود نائل گردند.
منبع : سایت مناجات


همچنین مشاهده کنید