چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دین وزیبایی شناسی


دین وزیبایی شناسی
زیبایی ، مولود هنر است،البته هنر راستین وشناخت دین وعرضه دین به شکل زیبا وجذاب وانگیزاننده ؛ یکی از
بزرگترین هنرهاست .
ـ گفتم :برای دل که هنر چیست؟
خنده زد!! گفتا :هنر به دامن دریای زندگی است.
ـ گفتا :هنر شکوفه گلهای زندگی است.
وهرجا بنفشه است ،هرجا که لاله هست،هرجا که درنگاه غم انگیز بی کسی نقشی زناله هست،هرجا که رنج می شکند پشت زندگی،آنجا هنر چو غنچه گل موج می زند، انجا هنر پدیدۀ زیبای زندگی است.
لذا رسالت هنر، ایجاد زیبایی وانتقال آن با تحریک حس زیبایی شناسی، از طریق آفرینش هنری در دیگران می باشد
وهنر هیچ هدفی جز لذت زیبا شناختی صرف را دنبال نمی کند.
والبته هنرمندانی که ایمان استوارتری داشته ودیندارتر بوده اند، کوشش آنها صرف تاَُ یید ارزشهایی شده است،که در
نهایت به سود انسانیت وحقیقت تمام شده است ونقش هنرمند مصلح نزدیک به رسالت انبیاء است.
▪ پس:
زندگی زیباست ای زیباپســند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
در یک تقسیم کلی زیبا ئیها به دو بخش قابل تقسیم اند ۱.زیبائیهای شنیداری ۲.زیبائیهای دیداری
ودین هم در رابطه با این زیبائیها ومیزان حلال وحرام بودنشان معیارهایی را پیش روی ما می گذارد که با بهره گرفتن از آن
معیارها می توانیم ،رابطه دین وزیبایی شناسی را دریابیم.
البته نگاه ما، نگاه فقهی صرف به مقوله زیبایی وزیبایی شناسی نیست.
اما دیدگاه فقهی مقارن هم بی ارتباط با این مقوله نیست.
خداوند در وجود انسانها حس زیبایی را به ودیعت نهاده وانسانها ذاتا زیبایی را دوست دارند .لذا شناخت زیبائیها هم به دنبال
دوست داشتن آنها وبلکه پیش از دوست داشتن ضرورت پیدا می کند.
اگر چه ترتیب منطقی این است که ابتدا چیزی را بشناسیم وسپس آن را دوست داشته باشیم ویا اینکه از آن متنفر شویم.
اما فطرت انسانی این ترتیب را به هم می زند زیرا مقوله عشق وعقل، مقوله ای وسیع و بسیار پر طمطراق است.
آیا انسانها ابتدا عاشق می شوند وبعد عاقل یا اینکه ابتدا عاقلند وسپس عاشق می شوند؟
به هر تقدیر محبت در وجود انسانها فطری وظاهرآ مقدم بر معرفت است .به همین خاطر ضرورت دارد که در آغاز معیارهایی برای تنظیم محبت وجود داشته که با هوی وهوس در نیامیزد.
اصولا دین برای روش مند وقانون مند کردن حس های مختلف موجود در انسان، از جمله حس زیبایی دوستی وزیبایی شناسی
قواعدی را عرضه می کند که به کار بستن آن قواعد استفاده از زیبائیها را نهادینه ومنطقی ومطلوبتر می کند.
با استناد به همین منظر به بررسی زیبایی های شنیداری وسپس دیداری به اختصار می پردازیم.
درکتاب احیاء علوم الدین امام غزالی ص ۱۳۱۱و۱۳۱۲ آمده است :
هر کس بهار وگلهایش، عود وآوازش او را برنینگزاد، مزاجش فاسد گشته ودرمانی ندارد.آنکه سماع تحریکش نکند؛ناقص نامتعادل، واز روحانیت به دور است ودر درشتخویی وخشونت طبع،از شتران وپرندگان وبلکه تمامی حیوانات پیشی گرفته است
چرا که حیوانات از نغمه های موزون تاُثیر پذیرند .لذا حکم سماع وابسته به تاثیری است که در دلها می گذارد.
بنابراین آواز برای نظم زندگی ضرورت دارد به گونه ای که آن را بخشنده ثمراتی می سازد که از ان امید می رود.
لهو مباح، آرامش بخش دلها وکاهنده خستگی از فکر است.پس لهو داروی دل از درد خستگی و رنجوری است، به شرطی که بیش از حد مهیّج و یا بیش از محزّن نباشد واما نباید که در آن زیاده روی شود چنانکه نباید دارو را زیاد مصرف کرد. همچنین لازم به یاداوری است که:آواز از جمله زیبائیهای شنیداری است که خدا آن را آفریده، صدای بلبل وانواع پرندگان، صدای آب و ....
صدای زیبای یک انسان مادامیکه هدفش با نشاط کردن روح، بالندگی عواطف، وبرپایی شادی چه به صورت عادی وچه همراه با
سازهای موسیقی باشد؛ مباح است، واحادیثی هم که پیرامون نهی وممنوعیت استفاده از سازهای موسیقی وارد شده اند بنابر استدلالهای علامه ابن حزم وقرطبی؛ اکثراَ معلول هستند . وامام ابو حنیفه هم سازهای موسیقی را کالایی حلال
می داند ومی فرمایید : کسی که نی یا عودی را به سرقت ببرد دستش قطع می شود وهر که انها را بشکند خسارتش را پرداخت نمایید.
اما در رابطه با زیبائیهای دیداری (هنرهای تجسمی ) مانند نقاشی مجسمه سازی، که در حقیقت پیامدهای شکوفایی حس زیبایی دوستی از جنبه دیداری می باشند و در راستای اظهار ابتکار و پروراندن و اشباع حس زیبایی دوستی جلوه می کنند،همان حکمی را دارند که زیبائیهای شنیداری داشتند ونگاه دین به انها نگاهی معقول ومنطقی است وانها را مباح می داند وحکم انها را وابسته به اهداف ومقاصدی است که از ایجادشان مد نظر است . اگر وسیله شرک وتبلیغ ان شوند حرام و در غیر این صورت مباح اند.
سخن اخر اینکه خداوندی که صاحب دین است زیباست وزیبا ئیها را دوست دارد ولذا بندگان برای تحقیق بندگی خویش باید انچه را که خالق زیبائیها دوست دارد ، دوست داشته باشند که امام مسلم از پیامبر نقل می کند :
ان الله جمیل ویحب الجمال
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح


همچنین مشاهده کنید