سه شنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 6 May, 2025
مجله ویستا
نگاهی به فیلم کنعان فیلمی درام با ساختاری متعادل

این حس در نهایت برای بیننده، تنها به صورت یک حس نافرجام باقی می ماند. در ادامه فیلم اتفاقات زنجیروار دیگری می افتد که در نهایت، مینا که تاکنون روی تصمیم خود برای سقط جنین و جدایی مصمم بود، با تکیه به نوعی قضا قدر، از تصمیم اش که خط داستانی فیلم را ساخته بود منصرف می شود.
فیلم درامی خانوادگی است که ساختاری متعادل دارد. در نقطه ای شروع شده، معمایی طرح می کند، به اوج رسیده، گره گشایی شده و تمام می شود. از نظر ریتم هم نه آنقدر تند است که از داستان جا بمانی و متوجه بخش هایی از آن نشوی و نه آنقدر کند است که خسته ات کند. می توان گفت ساختار فیلم کم و کاستی ندارد. اما چیزی که مدنظر من است، چیز دیگری است:
کنعان با نشان دادن صحنه هایی از محل زندگی دو شخصیت اصلی فیلم (ترانه علیدوستی و محمدرضا فروتن) شروع می شود. آپارتمانی درندشت در یک برج که توی تماشاگر طبقه متوسط، به مغزت هم خطور نمی کند در دهه آخر عمرت هم، بعد از عمری تحصیل و کار و این در و آن در زدن، بتوانی شبیه اش را داشته باشی. زن و مرد، هر دو سوار ماشین های گران قیمت هستند و از قضای روزگار تحصیلات بالایی هم دارند. آن طرف گود، علی، شخصیت درویش مسلک فیلم را می بینیم که تحصیل را نیمه کاره رها کرده و خانه و زندگانی درست و درمانی ندارد و روی یک وانت کار می کند.
این روزها در اکثر فیلم های سینمایی، شاهد آدم های خاص با زندگی های خاص هستیم. وقتی می گویم خاص، منظورم یا خیلی بالاتر از متوسط یا خیلی پایین تر از آن است. طبقه متوسط و زندگی عامه مردمی که بیننده این فیلم ها هستند، به طور کامل نادیده گرفته می شود. فیلمنامه نویسان و کارگردانان، انگار چیز قابل توجه و قابل دیدنی در زندگی طبقه متوسط نمی بینند که قابلیت تبدیل شدن به فیلم را داشته باشد. گاه می توان از دل زندگی عادی آدم های عادی، نکاتی بیرون کشید و طوری به جزئیات ساده ترین چیزها پرداخت که بسیار دیدنی تر و قابل تامل تر از پرداخت به مسائل کلی - هر چند خاص، باشد. اگر داستان های کوتاه ریموند کارور را خوانده باشید، کاملا با چنین فضایی روبه رو هستید: پرداختن به زندگی به ظاهر عادی یک خانواده عادی که معمولا متشکل از یک زن و مرد و در مواردی یک یا دو فرزند است. منتها این پرداختن، با ریزبینی و نکته سنجی نویسنده، داستان را چنان برایت جذاب می کند که یکسر تا پایان آن را می خوانی. داستان هایی که کاملا قابلیت به نمایش درآمدن در مدیوم سینما را دارند. نمونه دم دست و ایرانی آن، فیلم «به همین سادگی» است که همین امسال شاهد پخش آن بودیم.
این دست فیلم ها شاید در ابتدا، به علت خام دست بودن کارگردانان در به تصویر کشیدن این نوع داستان و همین طور عادت نداشتن تماشاگران به ریتم کندتر این نوع فیلم ها، با اقبال زیادی در گیشه مواجه نشود، ولی در نهایت می تواند مسیر سینمایمان را به سمت عمق بیشتر و تجربیات نوی زیادی پیش ببرد; چیزی که هم اکنون سینمای ایران به شدت محتاج آن است.
نویسنده : مریم شکرانی
منبع : روزنامه مردمسالاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست