یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

متولد ایدز(۱)


چراغ های سالن خاموش شدند و آپاراتی كه نمی دانم كجا بود، روی پرده سفید بالای جایگاه را رنگی خاكستری پاشید و دو كلمه بزرگ، وسط پرده نقش بست، «متولد ایدز» .گلاره و شهریار، نامزدند. خانواده گلاره مسافرت است. مدتی از غیب شدن شهریار می گذرد! گلاره كه شاید شنیده شهریار معتاد و بیمار (HIV) است به مركز مشاوره ای مراجعه می كند. مركز مشاوره ای كه پزشكان و مشاورانش درست مانند فیلم های خارجی، خیلی خیلی مسئول و مهربان و دلسوزند! به هر حال گلاره آزمایش می دهد. حتی مشاور كمك می كند تا با یاری یكی، دو نفر از كسانی كه HIV مثبت هستند، نامزد گلاره را پیدا كنند. اما اعتراضات و سردی های گلاره، همه، در سكوت شهریار كه خوش گذران و معتاد است، رنگ می بازد. گلاره تا مشخص شدن نتیجه آزمایشش، میلیونها بار می میرد و زنده می شود. بی كسی هایش، تنهایی هایش، ندامت ها، سرخوردگی ها، جدا ماندن ها و گوشه گیری از اجتماع و به سخره كشیدن های این بیماری از طرف دیگران به نیشخندی، داوطلب شدن رهگذری برای سر به نیست كردن یك بیمار ایدزی با ماشین صدفی قرمزش، وقتی كه جلوی پای زنی در خیابان ترمز می كند! نمایش مرگ و تردیدها و چه كنم ،چه كنم ها. واخوردگی ها و رهاشدن در تاریكی و خلأ خاكستری كه فقط در یك صاعقه گذرا، شكل گرفته است و گلاره همه اینها را تجربه می كند بی آنكه خانواده ای پشت سرش باشد. در نهایت او، پاسخ آزمایشش را می گیرد. HIV منفی. گلاره با خنده، گریه می كند و در همین لحظه نوزادی از مادری مبتلا به ایدز، متولد می شود. ظاهراً فیلم تمام می شود، اما نوشته ای با این معنا روی پرده می آید: وقتی برای ارائه راهنمایی های لازم به منزل این مادر رفتیم، شنیدیم نوزاد از بین رفته است و از محل دفن او نیز اطلاعی داده نشد!
صدای كف زدن ها بلند می شود ، چراغها روشن و درهای سالن تند و تند باز و بسته! و از آن همه جمعیت دانشجویی، فقط شاید نزدیك به بیست و چند نفری روی صندلی ها! چرا؟ دنبال این چرا نشستیم پای صحبت آقایان، دكتر یونسی، متخصص روانشناسی بالینی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. دكتر آقا بخشی، متخصص در علوم اجتماعی و مددكاری اجتماعی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و علوم بهزیستی و مسئول پیشگیری از اعتیاد در خاورمیانه. دكتر طاهرخانی، متخصص روانپزشكی و روانپزشك مركز مشاوره دانشگاههای صنعتی شریف و علم و صنعت. خانم سلطان پناه روانشناس بالینی و مشاور در مركز مشاوره دانشجویی دانشگاههای صنعتی شریف و علامه طباطبایی و آقای زهتاب، روانشناس بالینی و مشاور در دانشگاه صنعتی شریف .دكتر طاهر خانی: من دنبال علتی هستم كه بدانم چرا با این همه تبلیغات، هنوز جوانان ما بی اعتنا، دست از اقدام به بعضی خطرها برنداشته اند! واقعاً چرا و علت چیست؟! به تصور من، ۲ عامل اصلی، موجب بی اعتنایی جوانان نسبت به این مسأله است.
۱- عدم همگرایی جوانان نسبت به كسانی كه نكات و موارد لازم را برای آنان بازگو می كنند. ۲- این كه در بعضی جاها، به جای آن كه واقع گرایی شده باشد، واقع نمایی شده است. منظورم از نما، آن است كه مثلاً نمای مختصری از یك واقعیت نشان داده شده است اما چون به صورت كلی ملاحظه نشده است تا قابل باور شود، صورت حقیقی خود را از دست داده و تبدیل به چیزی شده كه برای جوان به صورت غیرجاذب و باورناپذیر بیاید. به عنوان مثال، وقتی سعی در ارائه فیلمی می شود كه مانند بسیاری از فیلم ها، بعد از ماجراهای تلخ و مملو از مشكلی كه دارد كه چه بسا، بسیار هم واقعی باشد، اما با پایانی خوش، تمام می شود، ممكن است این مسأله را در ذهن تداعی كند كه فیلم، اغراق آمیز و غیرواقعی تهیه شده بود. از دیگر عوامل این باورناپذیری، انحراف از موضوع اصلی است كه حالا چون هم این مراسم و هم فیلمی كه به نمایش درآمد، درباره ایدز است، بخواهیم بگوییم كه ایدز، محور تمام نارساییهای جامعه ما است و ما باید توسط مقابله با ایدز، تمام مشكلات دیگر جامعه را هم حل نماییم. آن هم با تذكر.
خانم سلطان پناه: به نظر بنده، ما برای دستیابی به خیلی از چراهایی كه داریم، باید در ابتدا، زمینه فكری درستی داشته باشیم. این كه خانواده ها، نقش كمرنگی در كنترل فرزندان خود داشته باشند و یا به عبارتی، عدم نظارت صحیح والدین و خانواده ها درباره روابط نامشخص فرزندان و عدم وجود پیش زمینه های منطقی و درست برای ازدواج های موقت و همین طور صمیمیت های بیش از اندازه بدون هدف، در بیرون از چارچوب خانه و خانواده و مهم تر از همه، مسأله اعتیاد و رواج قرص های اكستازی، كه این همه، در كل ماجرا، زیرساخت مناسبی به لحاظ ابتلا و شیوع رفتارهای ناهنجار، از جمله ایدز و اعتیاد بین جوانان می باشد كه ما به گونه ای نیز، همه این موارد را در فیلم متولد ایدز، ملاحظه كردیم.
دكتر آقا بخشی: اولین چیزی كه پس از دیدن این فیلم و روابط فی مابین، بیمار، پزشك و مشاور، به ذهن بنده رسید این بود كه فكر كنم آیا این فیلم، مربوط به ایران است و پزشكان ما؟ یا این كه ما داریم یك فیلم خارجی درباره ایدز، می بینیم! چون چنین رابطه ای را ما در ایران ندیده ایم یا لااقل، در میان همه نمی بینیم! ببینید، زمانی كه یك پدیده مخربی در جامعه ای رخ می دهد، باید دقت كرد و دید، اولاً ساختار خود آن جامعه، در پیدایش آن پدیده، چقدر مؤثر بوده است. یعنی شرایط جامعه، آن مسأله خاص و مورد نظر را چقدر به تسهیل یا تأخیر می اندازد. بعد ببینیم شبكه روابط اجتماعی داخل آن جامعه، چقدر به مسأله كمك می كند تا بعد از مشخص شدن اینها، بیاییم و به ویژگی آدمها بپردازیم.
اگر اشاره به مسائل رخ داده شده در فیلم متولد ایدز، كنیم و بگوییم، بروز این اتفاقات، ۸۰ درصد به خاطر تماس های جنسی شخصیت های فیلم بوده است، باید ابتدا، به سراغ نوع روابط، در میان دختران و پسرانمان، در این ۲ دهه اخیر برویم. دكتر یونسی: من فكر می كنم در ارتباط با معضلات اجتماعی، از جمله اعتیاد و ایدز و عوامل منجر به این آسیب ها، اطلاع رسانی، بسیار بحث حساس و حائز اهمیتی است. بحثی كه می باید براساس واقعیت های موجود در جامعه ما صورت گیرد. مانند این فیلم كه از بسیاری جهات، واقعیت های لازم را داشت. به عنوان مثال، خود بنده از مدتی پیش، دست به اقدامی در جهت نشان دادن واقعیت های اعتیاد زدم. از اعتیاد، علیه اعتیاد، استفاده كردم. یعنی از معتادان نادم و خانواده های آنان به صورت زنده و عینی، در برابر دیگران و نتایج و عاقبت كار فرد معتاد و مشكلاتش استفاده كردم. البته در این بین، رویكردهای دیگری هم وجود دارد. مثلاً وقتی شما می خواهید رفتار نامناسبی را حذف كنید، باید چیز ارزنده و قابل تأملی را در كنار آن قرار دهید تا خلأ ایجاد نشود. یعنی وقتی معتادی، اعتیادش را ترك می كند، باید بداند، تكلیف او بعد از ترك چیست؟ چرا كه بشر، همواره برای زندگی، به انگیزه نیاز دارد كه در این نیاز، انگیزه لذت، از بقیه بالاتر است و طرفداران بیشتری هم دارد. یعنی لذت بر وجود انسان، به نوعی حاكم است ، این كه ما چرا به سوی مواد می رویم، برای همین حاكمیت لذت است. این را كه ما براساس اندوه و افسردگی و این مسائل، به سمت و سوی «اكس» و اعتیاد و مابقی قضایا می رویم، از نظر بنده قابل قبول نیست چون اگر این طور است، پس چرا مصرف همین «اكس» در جوامع غربی بیشتر است؟ بحث افسردگی در سراسر دنیا، شیوع بالایی دارد و حتی پیش بینی می شود كه شاید تا ۴۰ یا ۵۰ سال دیگر، آمارش ۵-۴ برابر امروز هم بشود. این مسأله تحلیل های متعددی دارد و حتی می توان گفت در جوامع پیشرفته، بیشتر هم هست. در كشور ما هم، همین طور. چون كشور ما دارد به سمت مدرنیزه شدن و توسعه می رود. به هر حال برای تمام اینها، باید راهكارهای مناسبی داشته باشیم كه وقتی آمدیم و گفتیم، از بعضی چیزها پرهیز كنید، اول جایگزین ها را نشان بدهیم. یعنی تنها با آموزش كار نكنیم.
منبع : خبرگزاری فارس