جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

آموزش پزشکی یا نظارت بر کله پزی


هر دانشگاه متشكل از دانشكده های مختلفی است كه هر كدام در امور اداری و آموزشی خود استقلال داخلی دارند و دانشكده های پزشكی و دندانپزشكی هم از این امر مستثنی نیستند. كافی است كه به شبكه اینترنت وارد شویم و سری به وب سایت دانشگاه های مشهور جهان بزنیم و مشاهده كنیم كه دانشكده پزشكی، دندانپزشكی و ... نیز جزو مجموعه دانشگاه هستند و تقریبا هرگز به واژه دانشگاه علوم پزشكی و خدمات بهداشتی و درمانی برخورد نمی كنیم كه در دل آن، دو معنا نهفته است؛ اول جدایی علوم پزشكی از دانشگاه ها و دوم درگیر كردن دانشگاه در امور اجرایی و اداری بهداشت و درمان تاكید می كنیم اداری، چراكه امور علمی درمان در دانشكده پزشكی صورت می گیرد. شاید تنها استثنا كوبا باشد كه قابل بحث نیست.در سال ۱۳۶۵ طرحی عجیب مطرح و تصویب شد كه متضمن جدایی علوم پزشكی از وزارت علوم یعنی متولی آموزش كشور و الحاق آن به یك دستگاه اداری اجرایی یعنی وزارت بهداشت و درمان بود كه از انجام امور جاری خود مثل تامین دارو، بهداشت و بیمه عاجز بود. گفته می شود طرح اولیه این موضوع را سازمان بهداشت جهانی WHO مطرح كرد كه البته بعدها هیچ كشور دیگری به سراغ آن نرفت، چراكه طرحی ناموفق ارزیابی شد.در ابتدا دانشگاه های علوم پزشكی در دل وزارت بهداشت به امور آموزشی و درمانی و پژوهشی مشغول بودند و شبكه های بهداشت و درمان استان، متولی امور بهداشتی و درمانی استان از حیث اداری و اجرایی بودند. جدایی دانشكده های علوم پزشكی از دل دانشگاه های كشور علاوه بر لطمه به جامعیت دانشگاه های مادر، بوروكراسی اداری را دامن زد. به عنوان مثال دانشكده های پزشكی و داروسازی دانشگاه تهران و... كه از اولین دانشكده های این دانشگاه با قدمتی ۷۰ ساله هستند، از دل این دانشگاه جدا شدند كه به جامعیت دانشگاه لطمه زد، چراكه دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر ایران تمام رشته های آموزشی را ارایه می دهد، الا علوم پزشكی. در كنار آن دانشكده پزشكی در زمان قبل استقلال عمل بالایی در امور داخلی داشت و برخی امور ستادی در سطح دانشگاه انجام می شد، اما تاسیس دانشگاه علوم پزشكی بار زیادی را از نظر اداری، خرید ساختمان و ... به كشور تحمیل كرد كه ضرورتی نداشت. اگرچه تعداد زیادی پست عالی برای نورچشمی ها فراهم شد!این فلسفه كه چون امور درمان برعهده وزارت بهداشت است باید متولی آموزش پزشكی باشد، همین قدر بی معناست كه آموزش رشته مهندسی برق به وزارت نیرو و هنر به وزارت ارشاد محول می شود! كه از قیاسش خنده آمد خلق را!این فلسفه كه چون امور درمان برعهده وزارت بهداشت است باید متولی آموزش پزشكی باشد، همین قدر بی معناست كه آموزش رشته مهندسی برق به وزارت نیرو و هنر به وزارت ارشاد محول می شود! كه از قیاسش خنده آمد خلق را!!
چند سال بعد واقعه هولناك! دیگری رخ داد، شبكه های بهداشت و درمان استان ها منحل شد و در دانشگاه علوم پزشكی آن استان ادغام شدند و ملغمه ای بی معنی به نام دانشگاه علوم پزشكی و خدمات بهداشتی و درمانی! ایجاد شد. مثلا دانشگاه علوم پزشكی یك استان متولی نظارت بر واحدهای آرایشی، رستوران ها، كله پزی ها، جگركی ها و معدوم كردن كشك آلوده در استان است. به علاوه اگر سگ های ولگرد هم در جایی زیاد شوند دانشگاه متولی معدوم كردن آنهاست. حال باید دید بین یك مركز دانشگاهی كه باید بر آموزش و پژوهش متمركز باشد و نظارت بر كله پزی چه ارتباط معنی داری هست؟ ثمره این ادغام این است كه با توجه به مشكلات عدیده بخش دارو، بهداشت، درمان و بیمه در كشور تمام وقت دانشگاه به این امور اختصاص می یابد و آموزش و پژوهش امری فانتزی خواهد بود.در مورد پژوهش هم در هر دانشگاه یك یا چند نفر از استادان صاحب نفوذ، مركز تحقیقاتی تشكیل داده اند و بودجه های میلیاردی دریافت می دارند و تمام طرح ها زیرنظر آنهاست و هر كدام از این عزیزان صدها مقاله ! به نامشان ثبت است. سهم دانشجویان در امور پژوهشی به فعالیت بی جیره مواجب در طرح های استادان و حداكثر حق الزحمه دانشجویی است و به ایده های آنها عموما بهایی داده نمی شود. سفرهای علمی ، كنگره ها و... همه و همه متعلق به اقلیتی صاحب نفوذ است.مقام معظم رهبری در جریان دیدار فرهیختگان دانشگاهی از برگزاری برخی كنگره های بین المللی كه به فرموده ایشان ته آن چیزی وجود ندارد، ابراز عدم رضایت فرمودند.در جریان برگزاری كنگره های پزشكی معمولا استادانی از خارج از كشور دعوت می شوند كه فی نفسه امری ممدوح است، اما نگاهی ژرف می تواند موجب آهی از سر تاسف شود. اكثرا از این استادان مدعو بهره علمی چندانی برده نمی شود و اگر دقیق بررسی كنیم، مشاهده خواهیم كرد كه برگزاركنندگان سمینار، دوره های فوق تخصصی و تكمیلی خود را تحت نظر این استادان مدعو گذرانیده اند یا تصمیم دارند در آینده به آن كشورها سفر كنند. به عبارت دیگر به جای اینكه با هزینه خود دیگران را نمك گیر! كنند با هزینه كشور این كار انجام می شود. به عنوان مثال در كنگره انجمن قلب ایران، استادان صاحبنام قلب انگلیس دعوت شده بودند كه هركدام در یك بخش صاحبنظر بودند، اما موضوع سخنرانی آنها مباحثی بود كه در هر كتابی به سادگی قابل دسترسی است و از فرصت مغتنم حضور آنها برای تشكیل جلسات علمی در دانشگاه ها بهره گرفته نشد...
از مجموع بحث نتیجه می گیریم كه آموزش پزشكی و پژوهش وضع مناسبی ندارد و بیلان آن مانند دیگر وظایف وزارت بهداشت مثل دارو، درمان، بهداشت و ... درخشان و تابناك است!!!
درخصوص عملكرد آموزشی، برگزاری آزمون دستیاری سندی گویاست. روزنامه كیهان سندی را افشا كرده است كه آزمون دستیاری سال ۷۷ برای قبولی نورچشمی ها كدگذاری شده بود و به گفته دكتر حیدرپور، نماینده مجلس مجله جامعه پزشكی تهران شماره ۳۰ و ۳۱ حداقل ۵۰درصد پذیرفته شدگان آزمون سال ۸۲ دستیاری با تقلب به آن راه یافته اند!! حداقل ۵۰ درصد رقم بسیار تكان دهنده ای است.حال دلیل اینكه با وجود اثبات تخلف در بررسی مجلس نتیجه ای حاصل نشد بر ما پوشیده است.
در مجلس ششم جدایی آموزش پزشكی از وزارت بهداشت تصویب شد كه البته آن را برخلاف آئین نامه مجلس از دستور خارج كردند، البته با ماجراهای آزمون دستیاری سال ۸۲ دلیل تكاپوی مسوولان برای حفظ آموزش پزشكی در وزارت بهداشت روشن می شود. شاید آخرین اقدام مشعشع آنها تصمیم به پذیرش دانشجوی پولی در دوره های تخصصی پزشكی است ثبت نام در یك رشته تخصصی در اكراین یا بلغارستان و بلافاصله انتقال به داخل و پرداخت شهریه! به راستی كه معنی اصلاح طلبی را با تمام وجود درك كردیم! امیدواریم نمایندگان مجلس آموزش پزشكی را مجددا به خانه اصلی آن یعنی وزارت علوم بازگردانند كه قطعا صدقه ای جاریه در كارنامه مجلس هفتم خواهد بود.
منبع : خبرگزاری فارس