دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

مقوله مهم دموکراسی


افسوس كه چنین حس و حالی در «كی یف» مشاهده نشد. در انتخابات ریاست جمهوری جمعیت تهییج شده از سوی «ویكتور یوشچنكو» كه ساختمان اصلی دولتی را مسدود كرده بودند، هر چه از دستشان برمی آمد برای تحقیر رقیب او، نخست وزیر «ویكتور یانوكوویچ» انجام دادند. مرد مورد علاقه آنها انتخابات را برد، ولی بر سر آن احترام به قانون و قانونمداری كه آنها مدعی اش هستند چه آمد؟نظیر این كم ظرفیتی در تحمل آرای دیگران را، من ماه پیش پس از آنكه در مقاله ای از تظاهرات خیابانی اوكراین انتقاد كردم احساس كردم. سیل نامه های خشم آلودی كه در واكنش به این مقاله به سویم سرازیر شد، بیش از هر آنچه بود كه تا آن زمان در پاسخ به هر نوشته دیگری دریافت كرده بودم، نویسندگان بیشتر این نامه های الكترونیكی هواداران یوشچنكو بودند.هر چند در این مقاله، یوشچنكو را گزینه بهتری از یانوكوویچ برای ریاست جمهوری اوكراین دانسته و اتحادیه اروپا را تشویق كرده بودم كه درهایش را فوراً بر روی كی یف بگشاید (درخواستی كه بیشتر تظاهركنندگان داشتند) اما خشم هواداران یوشچنكو را برانگیخته بودم. چرا كه جرأت كرده بودم بگویم رای دهندگان به یانوكوویچ به اندازه رای دهندگان به یوشچنكو آدم های درست و صادقی هستند و اینكه برخی از دولتمردان كه به هزینه دولت بار خود را بسته اند، جزء حامیان یوشچنكو هستند. مهمتر از همه آنكه توجه ها را به مقدار پولی كه آمریكا و دیگر دولت های غربی در طول انتخابات هزینه كرده بودند، جلب كرده بودم. كسانی كه در نامه شان رعایت ادب را كرده بودند، بیشتر بر این نكته تأكید داشتند كه آنچه مردم را به ستوه آورد و به خیابان ها كشاند، فساد و تقلب انتخاباتی بود نه سرمایه خارجی. دیگران كه اغلب به طرزی بی رحمانه ضد روس بودند (به نظر من ضد روس بودن به همان اندازه ناخوشایند است كه ضد آمریكایی بودن) مرا به گرفتن رشوه متهم می كردند.آنچه از مجموع این واكنش ها به گوش می رسید صدای خشنی بود كه می گفت: «اگر با ما نیستی ضد مایی». ظرفیتی برای تحمل انتقاد، كوچكترین اختلاف نظر یا مخالفت منطقی وجود نداشت. در یك كلام: دموكراسی ای در میان نبود. مقاله ام به رغم خشمی كه برانگیخت، فوایدی هم در بر داشت. به نظر رسید كه در برخی گزارش های خارجی جو غالب از برخورد احساساتی به نگرش منطقی تغییر كرد. تنی چند به دونتسك و دیگر مناطق خارج از نفوذ یوشچنكو سفر كردند تا بیم ها و امیدهای آنها را هم بشنوند. با این همه و به فرض آزاد برگزار شدن انتخابات، ۴۴ درصد به یانوكوویچ رای دادند. درصدی كه نمی شود به عنوان اقلیت ناچیز و «در حسرت دوران سپری شده اتحاد جماهیر شوروی» كه به زودی یكی پس از دیگری خواهند مرد، نادیده شان گرفت.از این همه مهمتر آنكه بحث دیرهنگامی درباره نقش دولت های خارجی در انتخابات آغاز شد و روشی كه آمریكا نخستین بار در سال ۱۹۸۶ در فیلیپین و در سال ۱۹۸۹ در ابعادی كوچكتر در اروپای شرقی و از سال ۱۹۹۹ به شكلی پررنگ تر در صربستان، گرجستان و اوكراین، برای سرمایه گذاری روی «قدرت مردم» و بهره برداری از آن به كار گرفته است زیر ذره بین رفت. لازم است همان گونه كه «مداخله گری انساندوستانه» در دهه نود به بحث و جدل كشیده شد، امروز هم «مداخله گری انتخاباتی» به دقت مورد بررسی قرار بگیرد. اینكه چرا تا این حد می شود در این مورد سلیقه ای و گزینشی عمل كرد؟ چرا دولت های غربی كه مدعی ترویج دموكراسی هستند، به جای آنكه بی طرف باقی بمانند، جانب یكی از طرف ها را می گیرند؟ چرا كشور های خاصی انتخاب می شوند؟ مثلاً گرجستان و نه آذربایجان، صربستان نه كرواسی، زیمبابوه نه مصر؟ ساده اندیشی است اگر آن طور كه برخی مفسران می گویند ما هم بگوییم كه منتقدان این نوع مداخله گری، طرفدار دموكراسی هستند، یا مخالفان سرسختشان را دست كم می گیرند و یا این كه آدم های بدبین و شكاكی اند. این كه قدرت های خارجی چه طور و با چه انگیزه ای عمل می كنند مسئله مهمی است. صرف دعوت به شفافیت و یا اقدام بدون دخالت های جاسوسی، كه برخی عنوان می كنند، كافی نیست. باید به طور كلی این ایده كه دولت های خارجی، با یا بدون سازمان های جاسوسی، اصولاً اجازه دارند خود كشور های هدف را انتخاب و اقدام كنند، مورد پرسش قرار گیرد.چنین به نظر می رسد كه نقش اصلی باید به سازمان ملل سپرده شود. واقعیت این است كه این سازمان با همه كاستی ها و با وجود اینكه می دانیم قدرت های بزرگ آن را كنترل می كنند، تنها نهاد بی طرف و قابل اعتماد بین المللی است باید بررسی كرد كه آیا می شود ماموریت گسترش انتخابات آزاد در گوشه و كنار جهان را به شورای منتخب مورد اعتمادی سپرد؟ و اینكه آیا غرب می پذیرد كه تامین مالی بكند اما اصراری بر كنترل امور نداشته باشد. گزینه های بسیاری وجود دارد كه همه باید بررسی شوند «موسسه بین المللی دموكراسی و همكاری انتخاباتی» مستقر در استكهلم به عدالت و بی طرفی مشهور است، كه باید منابع مالی اش تقویت شود. شورای اروپا هم می تواند نقش بیشتری به عهده بگیرد. اما مسئله مهمی كه نباید از یاد ببریم این است كه دموكراسی بسیار مهمتر از آن است كه به حكومت هایی مشخص با اهداف خاص سپرده شود.
منبع: گاردین
منبع : باشگاه اندیشه