دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

بوش و تخریب سیاست خارجی امریکا


بوش و تخریب سیاست خارجی امریکا
درآمد:
وقتی موضوع نامزدی « كاندولیزا رایس» برای تصدی وزارت خارجه امریكا و جایگزینی كالین پاول مطرح و به سنا آمد. فقط یك سناتور برخاسته و سیاست خارجی امریكا و سوء استفاده از قدرت امریكا را زیر سوال برد. آن سناتور ، آقای « راس فینگولد» بود كه سخنان انتقادی وی در ذیل می‌آید. وی از مخالفان اصلی پیمان « پاتریوت» در سنا و قطعنامه تجویز عمل نظامی علیه عراق بود. آقای رئیس جمهور نامزدی خانم رایس را به عنوان وزیر امور خارجه اعلام كرد. من منتقد این انتخاب هستم اگر چه قبول دارم كه رئیس جمهور حق دارد تا برای پیشبرد ایدئولوژی خود، فرد مورد دلخواهش را انتخاب نماید و یا كابینه مد نظر خویش را شكل دهد. لیكن جهت رفع نگرانی های جدی پیرامون صلاحیت انتخاب های او و رعایت موازین اخلاقی، خواست من این است كه رئیس جمهور واقعا جایگاه ممتازش در انتخاب ها محفوظ باشد (تحت سیطره دیگران نباشد) من با اینكه به خانم رایس احترام قایلم، اما دل نگرانی های عمده ای دارم و آن اینكه علایمی مشاهده می شود كه آمدن رایس باعث از بین رفتن تاثیرگذاری مشرب متعادل حاكم بر وزارت خارجه امریكا در طول چهارسال خواهد شد.
سپس در طول چهار سال آینده وزارت خارجه توسط كسانی هدایت خواهد شد كه افراطی و نابخرد هستند و لذا منجر به سیاست خارجی معیوب و ناسنجیده خواهد شد، در این صورت كشور ما توان ادامه روند چهارسال گذشته را نیز نخواهد داشت چه برسد به اینكه در پی ترمیم و تكمیل آن باشد. در طول چهار سال گذشته، ما شاهد بزرگترین خسارت و فقدان در تاریخ سیاست خارجی امریكا بوده‌ایم. خسارتی كه پایه های ارزشی سیاست خارجی ابر قدرت را متزلزل كرده است كه دیگر نمی‌تواند خود را هدایت گر و ترغیب كننده به خوبی ها جا بیندازد.
همان طوریكه « جوزف نای» متذكر شده است: آمریكا نمی تواند كه تروریست ها و افراطیون را تغییر دهد. این افراد باید معدوم شوند، به نحوی ساده و روشن. امریكا می تواند نقشه های آنها را خنثی كرده و از عضوگیری آنها ممانعت به عمل آورد. پیام ها و نمودهای آنها را از بین ببرد اما مهم این است كه این كار باید با اتحاد بین امریكاییان و سایر اعضای جامعه بین المللی صورت گیرد. ما در همه این كارها نباید این داشته بزرگ را به خطر اندازیم. داشته ای كه ما را به بزرگترین قدرت جهان تبدیل كرده است و من بیم دارم كه آمدن رایس این داشته بزرگ را به هدر دهد. مراكز مطالعاتی و آماری نشان می دهند كه یك سال بعد از شروع جنگ عراق، نارضایتی جهانی از امریكا و سیاست هایش افزایش یافته است. اكثر مردم پاكستان، اردن، مغرب، تركیه و سایر كشورها معتقدند كه امریكا در باره تهدیدات تروریستی اغراق می كند. آنها در خلوص و صدق نیت كاخ سفید در جنگ علیه تروریسم شك كرده و می گویند این تلاشی است برای كنترل نفت خاورمیانه و تسلط بر جهان. متعاقب جنگ عراق، حداقل نیمی از مردم كشورها به جز ایالات متحده می گویند كه امریكا مسیر درستی را نرفته است. مردم منطقه قبول ندارند كه امریكا به دنبال ارتقای دموكراسی جهانی است. بهانه های ما برای مداخله زیر سوال رفته است. توجیهات و استدلال های ملی با شك و تردید و بدبینی نگریسته می شوند و دیپلماسی بعد از ۱۱ سپتامبر و تلاش های مرتبط با آن، با شكست مواجه شده است و دیگر نمی تواند اهداف را از طریق ترویج موسیقی پاپ و گسترش ویدئو با عنوان گفتگو جستجو كند. ما نمی توانیم نسل های جوان خشمگین جهان را قانع كنیم كه هدف ما تحقیر آنها نیست بلكه در عمل آنها را تحقیر می كنیم. ما سه سال است كه درباره استراتژی شكست تروریست ها فكر می كنیم اما من می ترسم كه اكنون هیچ كارنامه ای برای عرضه نداشته باشیم. ما متوسل به دكترینی شده ایم كه این دكترین نمی تواند دولتی نبودن تروریست ها علیه امریكا را اثبات كند. در تمركز بر شناسایی پشتوانه های دولتی تروریسم، دولت امریكا در شناسایی این امر – اینكه تروریست ها در كشورهای ضعیف و عقب مانده هستند و از سوی دولت های ملی حمایت نمی شوند – عاجز مانده است. یعنی دولت ها هم مخالف ما هستند و تنها مساله گروه های خاص نیست. این، دشمنی جدید است كه موجب جنگ جدیدی علیه ما می شود لذا انگار دولت ما در ذهنیت جنگ سرد باید فرو رود. امریكا وارد گردونه ای شده است كه انگار باید با دنیا جنگ كند.
ما اولویت های خود را به هم ریختیم و زبان خویش را تغییر دادیم و مساله مبارزه با تروریسم را مطرح كردیم كه در سراسر دنیا هزینه پای ما گذاشت و اتحاد جهانی كه برای دفاع از ما - متعاقب ۱۱ سپتامبر – شكل گرفته بود را مضمحل و پراكنده كرد. با انتخاب جنگ با عراق آن هم در سطح پرهزینه و گسترده، منابع تروریسم را تغییر دادیم. یعنی تروریست ها از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل شدند كه كیان ما را هدف قرار داده اند. ما تروریست ها را از بین نبردیم بلكه به گسترش آن كمك كردیم. ما مدام خطرات گسترش سلاحهای كشتار دسته جمعی را گوشزد كردیم اما سیاست هایی را پی گرفتیم كه عملا به تمایلات دولت ها برای توسعه سلاح های اتمی دامن زد. ما برای پوشش دادن اشتباهات جنگ سرد چاره ای نیندیشیدیم و مجاری لازم برای شكنجه و خشونت در كشورها را فراهم آوردیم. این اشتباهات افغانستان را تبدیل به انبار خشونت و قساوت كرد و سرانجام كار دست ما داد. ما سرمایه گذاری شایسته ای برای تقویت منابع دیپلماتیك و مداخله شایسته در اقصی نقاط جهان نكردیم. از نیجریه شمالی تا كنیای شرقی ما نتوانستیم حضوری معنوی داشته باشیم. با اینكه می توانستیم سومالی محل آمد و شد نیروهای القاعده است، اما سیاست درستی نداشته ایم. در حالی كه تیم بوش در همه این عرصه ها بازنده است، دولت توجه و وقت خود راصرف كرده تا جنگی را به جهانیان و ملت امریكا تحمیل می كند كه دارای مولفه های گمراه كننده، ویژگی های انحرافی، غیر تاثیرگذار و از لحاظ اطلاعاتی زیر سوال است و پیش بینی های مشخص و روشن حكایت از این دارند كه آینده نگران كننده است. سیاست های امریكا در عراق در چهار سال گذشته جلوه ای از امریكا ساخت ناظر بر اینكه كاخ سفید مخالف شكنجه نیست و مواظب نیروهای اطلاعاتی جهت تفحص سالم، نیست و اساسا شایستگی لازم را ندارد و این غلط كاری ها در سخنرانی ها و نظرهای دولتمردان محرز است. آنها به طرز تاسف باری درس های تاریخ را نادیده گرفته و نصایح صاحب نظران را زیر پا می گذارند. شورش های عمومی در عراق باعث تعجب امریكا شده است. مالیات دهندگان گمراه شده و از هزینه ها و تعهدات عملیات امریكا می پرسند. امریكا میلیاردها دلار خرج می كند بدون اینكه به فكر بودجه لازم و قابل تامین برای هزینه های قابل پیش بینی و مشخص باشد. امریكا موضوعاتی كه برای امنیت ملی آن، بنیادی هستند را به نحو بسیار بد و ناشایستی سیاسی می كند و این كار مضری است. نظامیان ما تلاش زیادی در عراق می كنند تا وضعیت را به مسیر بهتری رهنمون سازند اما ما با اتخاذ سیاست های مزخرف و غیر مسئولانه و عملكردهای بد در نهادهای جاسوسی زحمات آنها را به هدر می دهیم. وقتی سیاست از پشتوانه مطمئن و صحیح برخوردار نباشد، برای همیشه كوله پشتی سربازان بر پشت آنها خواهد ماند. تجارب گذشته دولت در چهار سال حكومت بوش، سیاست خارجی امریكا را از كنترل خارج می كند. سیاست خارجی توسط ایدئولوگ هایی هدایت می شود كه می خواهند نظریاتشان را در لابراتور خاورمیانه در طول یك دقیقه (مدت كوتاه) به آزمون بگذارند. سیاست خارجی توسط ملاحظات برخی در داخل امریكا هدایت می شود كه ملاحظات سیاست داخلی (تخصص آنها سیاست داخلی بوده است) داشته اند. آنها تلاش های مفتضحانه ای برای تنبیه كسانی انجام می دهند كه با آنها توافق نظر ندارند.
سیاست خارجی به كجا می رود؟ چه كسی مسئول آن است؟ چه كسی می داند؟ به نظر می رسد هیچ كس تا كنون مسئولیت این گاف ها و اشتباهات احمقانه، شكست ها، سخنرانی های نامناسب و طرح‌ها و ابتكارهای غیر موثر و تاسف آور را به عهده نگرفته است. كنگره نمی تواند این اشتباهات را تحمل كند و سرش را پایین بیندازد. تهدیدات بسیار جدی است .امنیت ملی ما، ثبات جهان كه با سرنوشت كودكان ما در ارتباط است، سربازان ما، اعتبار ملی ما زیر سوال و خطر است. كنگره وظیفه ندارد بر دولت ها تحمیل كند اما مكلف است كمك كند تا كشتی دولت به طور عاقلانه و در عین حال شجاعانه هدایت شود. باور كنید امریكا بهتر از آن است كه دولت بوش القا كرده است.
من در پی فرصتی هستم كه این نگرانی ها را با خانم رایس در میان بگذارم و از او قول بگیرم كه او با كنگره همكاری كرده و سیاست خارجی ما را به مسیر بهتری رهنمون خواهد ساخت.

منبع: باشگاه اندیشه
منبع : خبرگزاری فارس